در فقه
هستند و باِید در فقه بحث شود. لذا باِید اِینهاِیِی که
در اصول از آن بحث شده است، داخل در قواعد فقهِیه آورد؛ البته ما دِیگر
اِینها را ذکر نمِیکنِیم.
ما از نقطهنظر فنِّی و علمِی
هِیچگونه انفکاکِی بِین قواعد فقهِیه و مسائل فقهِیه در
اِینکه هر دوِی آنها باِید در فقه بحث شود نمِیبِینِیم؛
الاّ اِینکه اِین قواعد شامل جمِیع ِیا اکثر ابواب فقه
مِیشوند، ولِی هر کدام از مسائل فقه، اختصاص به باب خودشان دارند؛ اما
در اِینکه هِیچکدام از اِینها داخل در اصول نِیستند، حرفِی
نِیست.
بنابراِین مباحث اصول منحصر به
مباحث الفاظ، تعادل و تراجِیح، مباحث حجِّیت و ظن و خبر عدل مِیشود،
و ساِیر مباحث اصول ظاهراً بلاوجه داخل در مسائل اصول شده است. اِین
مقدمۀ دوم براِی بحث از قواعد فقهِیه بود.
مقدمۀ بحث از قاعدۀ لا ضررَ و لا ضِرارَ
اولِین
قاعدهاِی که به حول و قوۀ خدا شروع مِیکنِیم «قاعدۀ
لا ضررَ و لا ضِرار» است[1]
که قاعدۀ بسِیار مهمِّی است و بهنظر مِیرسد که اگر ِیک
استقصاء در حدّ سعۀ بال و در حدّ فحص انجام بشود، شاِید اِین
قاعده مسائلِی را بهوجود بِیاورد و خِیلِی از مبانِی را
تغِیِیر بدهد.
بحث ما در
مورد قاعدۀ لا ضرر و لا ضرار در وهلۀ اول، بحث عقلِی
است، و در مرحلۀ دوم بحث تفسِیرِی است و بعداً بحث
رواِیِی آن را مطرح مِیکنِیم و بحث رواِیِی هم از
نقطهنظر سند و دلالت است، تا اِینکه به مرحلۀ بعد برسِیم که
موارد جرِیان قاعدۀ لا ضرر است.
خلاصهاِی از بحث عقلِی قاعدۀ لا ضرر
در مورد بحث عقلِی، لا شکّ در اِینکه عقل حاکم است به
اِینکه تعدِّی به حق غِیر، ظلم و حرام است. هر شخصِی در
حِیطۀ وجودِی و لوازم وجودِی خودش که
[1]. جهت اطّلاع جامع پِیرامون قاعدۀ لا ضرر رجوع شود به
عوائد الأِیّام فِی بِیان
قواعد الأحکام، مولا احمد نراقِی، ص 43 ـ 66،
عائدة 4: فِی نَفِیِ
الضَّررِ و الضِّرار؛ قاعدة لاضرر، فرائد الأصول، دزفولِی؛
قاعدة لاضرر، شِیخالشرِیعة؛ قاعدة لاضرر، آقا ضِیاءالدِّین
عراقِی؛ رسائل فقهِیّة، رسالة فِی قاعدة لاضرر، شِیخ انصارِی، ص 105 ـ 131.