که
ِیکِی از مصادِیق آن حوض شما است. پس در اِینصورت باز
بِین استصحاب ـ ولو اِینکه تکلِیف شخصِی را مِیرساند ـ
با قواعد اصولِیه فرقِی نِیست.
فتحصَّلَ ممّا ذکرنا
اِینکه قواعد اصولِیه قواعدِی است که مُمهَّد براِی استنباط
احکام ِیا تحدِید موضوعات شرعِیه است. بنابراِین تمام مباحث
الفاظ، مباحث تعادل و تراجِیح، مباحث حجِّیت قطع و ظن، انسداد، تمسّک به
سِیره در حجِّیت قول ثقه و عدل و خبر واحد و امثالذلک، داخل در قواعد و
مباحث اصولِیه مِیشوند؛ اما دِیگر استصحاب و قاعدۀ برائت و
احتِیاط داخل نمِیشوند، بلکه تمام اِینها در قواعد فقهِیه
داخل مِیشوند؛ گرچه اِینها را داخل در مباحث اصولِیه بهحساب
آوردهاند، ولِی همۀ اِینها قاعدههاِی فقهِی هستند.
تفاوت قواعد فقهِیه و مسائل فقهِیه
حالا خود قواعد
فقهِیه چِیست و با مسائل فقهِیه چه فرقِی دارد؟ قواعد
فقهِیه عبارت است از قواعدِی که در جمِیع ِیا معظَم ابواب و
مسائل فقه جرِیان دارند؛ مثلاً «قاعدۀ ِید» در بسِیارِی
از ابواب فقه جرِیان دارد، ِیا «قاعدۀ صحت» در معاملات، در سوق المسلمِین، در نماز، در تذکِیه
و امثالذلک، در همۀ اِینها مِیآِید، ِیا «قاعدۀ
لا ضرر» در بسِیارِی از ابواب فقه جرِیان دارد.
ولِی مسائل فقهِیه عبارت است از مسائل و قضاِیاِی کلِّیهاِی
که هر کدام اختصاص به باب خودشان دارند؛ مثلاً مسائل نماز، روزه، حج و صوم، هر کدام
اختصاص به باب خودشان دارند و نمِیتوان آنها را از آن باب به بابهاِی
دِیگرِی سراِیت داد، البته مگر در موارد خاص و نادرِی که حالا
ممکن است بعداً بِیان شود.
پس فرق
بِین قواعد فقهِیه و مسائل فقهِیه اِین است که هر دوِی
اِینها باِید در فقه بحث بشود. باِید در فقه از استصحاب، اشتغال، قاعدۀ
برائت شرعِی و عقلِی بحث بشود. البته مِیتوانِیم براِی
برائت شرعِی ِیک حکم بکنِیم و براِی برائت عقلِی
ِیک حکم جداگانهاِی بکنِیم. ولِی بالأخره شما مِیدانِید
که برائت شرعِی در فقه است و رواِیاتش اِینجا است و باِید دنبال
رواِیاتش بروِیم؛ ِیا در مورد رواِیات اشتغال و احتِیاط
شرعِی و امثالذلک باِید سراغ فقه بروِیم؛ ِیا در مورد
استصحاب، ادلّۀ استصحاب همه