بر ترک در اِینجا ندارد. آِیا
امِیرالمؤمنِین علِیه السّلام که نماز مِیخواند، بهحساب
وعِید بر ترک انجام مِیدهد و اگر انجام ندهد مستوجب عقاب است؟!
ِیا اولِیا و بزرگان که ترک محرّمات مِیکنند، براساس وعِید
بر فعل است؟! اصلاً اِین حرفها نِیست! بلکه مِیگوِیند:
«چون امر مولا آمده است من انجام مِیدهم، ولو اِینکه مرا در جهنم هم
ببرد!» آنها اِین
حساب را مِیکنند! آنها مِیگوِیند: «من اِین حرام را انجام
نمِیدهم ولو اِینکه مستوجب ثواب هم نشوم!» نهاِینکه داعِی
بر فعل وعِید بر ترک است و نهاِینکه داعِی بر ترک وعِید بر
فعل است! وعِیدِی در کار نِیست، بلکه فقط امر مولا و نهِی
مولا است، والسلام، تمام شد! اِین وعِید بر فعل و وعِید بر ترک براِی
عوام است. عواماند که از باب تجارت و مرابحه و داد و ستد، اوامر و
نواهِی را انجام مِیدهند؛ اما غِیر عوام از آن کسانِی
که در مرتبۀ بالا قرار گرفتهاند اصلاً وعِیدِی در مرحلۀ
آنها نِیست، بلکه اگر مولا به آنها بگوِید که اگر اِین را هم انجام
ندهِید من عقابتان نمِیکنم، ولِی آنها باز خودشان را ملزم به
انجام دادن مِیدانند!
راجع به مرحوم آِیةالله انصارِی
همدانِی ـ رضوان الله علِیه ـ نقل مِیکنند:
حالِی
براِی اِیشان پِیدا شده بود و به اِیشان گفته بودند که ما
سلطنت عالم را به شما مِیدهِیم و از مقام و موقعِیتتان هم
هِیچ کم نمِیکنِیم! اِیشان فقط گفته بودند: «من
نپذِیرفتم، بهخاطر اِینکه دِیدم من حوصلۀ دردسر ندارم!»[1]
حالا آِیا
اِینها عبادات را بهخاطر وعِید بر فعل و وعِید بر ترک انجام مِی
دهند؟! اِینها امر مولا و نهِی مولا را امر الزامِی و نهِی
الزامِی مِیدانند؛ تمام شد و رفت! مِیگوِیند: «مولا گفته
است انجام بده، ما هم انجام مِیدهِیم!» دِیگر وعِید بر ترک
از کجا آمد؟! پس امر و نهِی ِیعنِی انتزاع امتثال از القاء اوامر و
نواهِی مولا؛ همِین!
بنابراِین
شما ِیا باِید در اِینجا بگوِیِید که اوامر و
نواهِی به مُلقِیات بر عوام ِیا بر خواص تقسِیم مِیشوند
و براِی خواص اوامر و نواهِی ندارِیم؛ که اِین خلاف است و