عقاب و عذاب در پِیش
دارِی! اِین ِیکِی از موانع براِی اضرار است. جهت دوم
گوشمالِی جنائِی است؛ مثلاً جعل حکم به اِیجاد تنقِیصِی
در نفس است، ِیعنِی اگر کسِی جناِیتِی وارد کند
باِید قصاصش بکنند و گوشمالِیاش بدهند؛ ِیا مثلاً جعل حکم به تدارک
است، ِیعنِی اگر کسِی به کسِی ضررِی وارد کند باِید
تدارک کند.
اِینها
احکامِی هستند که از تسبِیب به نفِی اضرار، انتزاع مِیشوند، ِیعنِی
اگر شارع بخواهد جعل احکامِی بکند که آن احکام جلوِی اضرار را
بگِیرند، باِید اِین مسِیر را طِی کند: اولاً
تحرِیم مولوِی کند، بعداً حکم به تدارک کند ِیا اگر از
مواردِی است که باِید قصاص بکند، قصاص کند. همۀ اِینها هم
وسائلِی هستند که جلوِی شخص را مِیگِیرند و هم وسائل
اجرائِیهاِی هستند که جلوِی جامعه را مِیگِیرند که
دِیگر کسِی ضرر انجام ندهد. اِین مطلب از اضرار فهمِیده
مِیشود.
حالا چون
اضرار جنبۀ صدورِی به فاعل دارد، لذا در اِینجا لا جرم حکم
مولوِی بار مِیشود؛ ولِی در ضرر جنبۀ صدورِی ندارد، چون
ضرر ِیعنِی نقص، و ممکن است که اِین نقص از ناحِیۀ شارع
آمده باشد و شارع فاعل نِیست.
قبلاً عرض کردِیم:
اِینکه نحوِیِین مِیگوِیند مصدر به معناِی اسم
فاعل و اسم مفعول مِیآِید غلط است؛ بلکه مصدر به معناِی
حِیثِیت فاعلِی مِیآِید، نه به معناِی اسم فاعل!
هِیچوقت مصدر به معناِی فاعل نِیامده است، ِیعنِی
وقتِی که شما مِیگوِیِید: «ضربُ زِیدٍ شدِیدٌ» ضرب
ِیا به معناِی اسم فاعل است، ِیعنِی جهت فاعلِیاِی
که در خارج انجام شده شدِید بوده است، ِیا حِیثِیت
مفعولِی دارد، ِیعنِی کتکِی که زِید خورده است
خِیلِی حسابِی و جانانه بوده است؛ نهاِینکه در اِینجا
ضرب به معناِی ضارب ِیا به معناِی مضروب است. بله، فقط در باب
مبالغه، مصدر به معناِی اسم فاعل مِیآِید؛ مانند زِیدٌ عدلٌ، که
عدل به معناِی عادل مِیآِید. بنابراِین مصدر به معناِی
حِیثِیت فاعلِی مِیآِید، نه اسم فاعل؛ و اِین دوتا
است.
لذا در
اِینجا ضرر به معناِی حِیثِیت فاعلِی نِیست، بلکه
در اِینجا اضرار و ضرار هستند که به معناِی حِیثِیت
فاعلِی آمدهاند و انتساب به فاعل دارند، ولِی ضرر به معناِی