بنابراِین آِیا ابتدائاً مِیتوان
تصور کرد که شارع در مورد ضرر ِیا اضرار بِیانِی فرموده باشد که
حرام است اضرار به غِیر وارد کنِید، و بعد هم دِیگر اصلاً
هِیچ کارِی به آن نداشته باشد؟! مثل همان بِیانِی که مرحوم
شِیخالشرِیعه داشتند. پس اِین لا ضرر و لا ضرار اصلاً چه فاِیدهاِی دارد؟!
اِین چه نفعِی دارد که همِینطور مدام فقط بگوِید حرام است؟!
نقل آن
قضِیهاِی است که مولانا مِیگوِید:
شخصِی
ِیک نفر را که به خودش خنجرِی بسته بود به خانهاش برد. وقتِی
که قضاء وطر شد اِین شخص از او پرسِید: «حالا اِین خنجر را
براِی چه بستهاِی؟» گفت: «براِی اِین بستهام که هر
کسِی به من قصد سوئِی کند با اِین خنجر حسابش را برسم!» گفت: «الحمدللّه
که من نسبت به تو قصد سوئِی ندارم!» و دوباره مشغول شد![1]
حالا
اِین خنجر بستن در اِینجا چه فاِیدهاِی دارد؟!
اِینکه شارع بگوِید: لا ضرر
و لا ضرار، فاِیدهاش چِیست؟!
اِین شخص ضرر را وارد مِیکند! پس شارع قطعاً باِید در اِینجا
به تناسب حکم و موضوع، ضامن اجراِی اِین قاعده را هم بِیاورد.
بناءًعلِیٰهذا
مفاد حدِیث به دو محتوا تقسِیم مِیشود؛ اول لا ضرر است و
بعد لا ضرار است. اِیشان در مورد لا ضرر مِیفرماِیند که ضرر به معناِی اسممصدر است: ضَرَّ ِیَضُرُّ ضرًّا و ضَرَرًا. ضرر اسممصدر است و معناِیش نقص است، حالا چه نقص در مال
ِیا نقص در شخص، بنا بر تفسِیرِی که مرحوم شِیخ انصارِی
فرمودهاند،[2]
ِیا نقص در حق که اِین مورد را هم ما اضافه مِیکنِیم. در هر صورت،
ضرر به معناِی نقصان است، چه آن ضرر از ناحِیۀ شخص متوجه
کسِی بشود ِیا از ناحِیۀ شارع متوجه شخصِی بشود، همۀ
اِینها را ضرر مِیگوِیند. پس لا ضرر در اِینجا نفِی
ضرر است که طبِیعت خارجِی باشد، و چون طبِیعت خارجِی در
اِینجا محرز است، پس منظور نفِی حکم به لسان نفِی موضوع است، ِیعنِی
در اِینجا نفِی تسبِیب به ضرر است.