بنابراِین
اگر ضرر از ناحِیۀ غِیر به اِین شخص برسد ِیا خود ضرر
فِیحدّ نفسه از ناحِیۀ غِیر نرسد، اِین ضرر غِیر متدارک
است. منبابمثال اگر ضرر سماوِی باشد، مثلاً خانۀ شخصِی در زلزله
خراب بشود، پولش را باِید از چه کسِی بگِیرند؟! آِیا باِید
از حاکم شرع بگِیرند؟! چه کسِی چنِین حرفِی زده است؟!
ِیا اگر اصلاً ضرر غِیر سماوِی باشد، مثلاً شخصِی
هندوانه ِیا سبزِی به دکّان خود آورده است، ولِی اتفاقاً در آن روز
مشترِی نمِیآِید و همۀ سبزِیها مِیماند و خراب
مِیشود! حالا از چه کسِی باِید ضرر را تدارک کند؟ بله، ما در
بِیمه دارِیم که ِیک عدّه جمع مِیشوند و براِی
همِین ضررهاِیِی که به ماشِین و امثالذلک وارد مِیشود
شرکتِی تأسِیس مِیکنند که اِین ضررها را تأمِین کند؛ ولِی
صحبت در اِین است که ما در خِیلِی از موارد دارِیم که خود عرف
اِین ضرر را جبران نمِیکند، درحالِیکه اِین شخص الآن ضرر
کرده است و شما نفِی ضرر کردِید و گفتِید که هِیچ ضرر
غِیر متدارکِی نِیست، پس در اِینجا تدارک اِین ضرر
چطورِی است؟! باِید از بِیتالمال بگِیرد؟! چه کسِی
چنِین حرفِی زده است؟!
پس اِینکه شما مِیگوِیِید ضرر
غِیر متدارک وجود ندارد، صحِیح نِیست؛ چون ما
خِیلِی از ضررها را مِیبِینِیم که خود عرف آنها را بهحساب
متضرّر مِیگذارد و در آنجا تدارک ندارد. منبابمثال باران آمده و همۀ
تخمهاِی مزرعه شخصِی را شسته و برده است؛ حالا خسارتش را باِید از
چه کسِی بگِیرد؟ ِیا کشتزار برنجش را آفتهاِی
گِیاهِی، مثل سِس و سِن، خورده است؛ حالا آِیا باِید
بگوِیِیم که دولت باِید پول خسارتش را بدهد؟ چنِین
چِیزِی ندارِیم! بالأخره ِیک حادثۀ طبِیعِی
است که پِیش مِیآِید! و اگر بخواهد اِینطور باشد پس تمام
تجار، تمام کاسبها و تمام مردم هِیچ روزِی در هِیچ موقعِی
هِیچ ضررِی بههِیچوجه نباِید بکنند! مثلاً آن تاجرِی
که براِی زمستان قماش مِیآورد، اگر کسِی از او نخرد و همهاش در
فصل بهار بماند و ضرر بکند و به نصف قِیمت بفروشد، باِید
بگوِیِیم که خسارتش را باِید مردم ِیا دولت بدهد! کسِی همچنِین
حرفِی نمِیزند و اصلاً قابل تفوّه نِیست! پس در اِینجا ضرر
را به معناِی اسممصدرِی هم نمِیتوانِیم بگِیرِیم.
اشکال سوم تفسِیر فاضل تونِی
مطلب
دِیگرِی که در اِینجا اشکال شده اِین است: همانطور که ضرر
غِیر متدارک