اجازۀ او کتاب بخوانِید و بگوِیِید
مِیخواهم از نور اِین چراغ استفاده کنم! و بعد هم بروِید. ِیعنِی
هم ِیک حق است و هم شما ملزم نِیستِید که جبران کنِید و در
مقابلش چِیزِی پرداخت کنِید. او هم نمِیتواند مطالبه کند، چون
نور چراغ رفته است؛ او فقط مِیتواند چراغ را خاموش کند. در عِینحال
مِیتواند اِینطور از او مطالبه کند که به او بگوِید: «اگر مِیخواهِی
چراغ را روشن کنم، باِید به من پول بدهِی!» به اِین نحوه مِیتواند
مطالبه کند، ولِی اگر چراغ را روشن کرد نمِیتواند از او مطالبه کند و
از او حقِّی بگِیرد.
ِیا منبابمثال در مسئلۀ ضبط صدا چون
جهت انتقال دارد، انسان مالک مقدارش است؛ ولِی در مورد آن مقدارِی که در
تحت عرف و در تحت عادت پخش مِیشود نمِیتواند بگوِید پخش
نکنِید! مثلاً من به شخصِی که در مقابل من نشسته است نمِیتوانم
بگوِیم: «آقا، حرفهاِی من را نشنوِید، من راضِی نِیستم!»
مِیگوِید: «اگر راضِی نِیستِی حرف نزن و بلند شو برو
ِیک جاِی دِیگر!» ولِی در اِینجا شما دارِید حرف من
را ضبط مِیکنِید، ِیعنِی اِین حرف را نگه مِیدارِید.
اِین نگه داشتن، حقِّی است که مربوط به شخص گوِینده است و او
مِیتواند جلوگِیرِی کند، چون او اِین صدا را نگه مِیدارد،
استفاده مِیکند و اِینطرف و آنطرف پخش مِیکند، لذا اِین
از حقوقِی است که در اختِیار گوِینده است.
ِیا منبابمثال
اگر شما صداِیِی بکنِید که شخصِی بترسد و حالِی
براِیش پِیدا بشود، شما مقصّر هستِید و باِید تدارک کنِید
و مثلاً او را به دکتر ببرِید و مداوا کنِید؛ ولِی اگر با
اِین صدا صرفاً ِیکِی را ناراحت کنِید، صرف ناراحتِی
موجب تدارک نمِیشود. مِیخواست ناراحت نشود! صرف ناراحتِی
چِیزِی نِیست که به او ضربهاِی وارد شود؛ چون در اِینجا
نه ضرر مادِی مطرح است، نه ترسِیده است، نه بچهاِی سقط کرده است و
نه اعصابش خرد شده است، بلکه ضررش فقط همِین بوده است که او احساس
ناراحتِی کرده است!
در بحث تشخِیص ضرر بحث
زِیاد است که چطور انسان مصداق ضرر را تشخِیص بدهد. اِین مسئله را
اهل خبره تشخِیص مِیدهند؛ چون ممکن است عرف جامعه متفاوت باشد و در
ِیک عرف ضرر نباشد ولِی در ِیک عرف دِیگر ضرر باشد،