کند ِیا اِینکه پولِی به او بدهد
ِیا حقّ ِیک چاپ دِیگر را به اِین شخص واگذار کند؛ اِینها
مِیشود تدارک! ولِی در اِین مسئله تدارک ضرر نِیست، بلکه فقط
وقتِی پِیغمبر دِیدند که اِین شخص دارد ضرر زدن را
ادامه مِیدهد، جلوِی ضرر از اِین به بعد را گرفتند.
تلمِیذ: [آِیا اِین مطلب از باب تجرِّی
است؟]
استاد: بحث تجرِّی نِیست، بلکه
فقط بحث ضرر است. اگر تجرِّی هم نمِیکرد، مثلاً مِیگفت: «اِین
درخت از آباء و اجدادم به من رسِیده است و من نمِیتوانم از آن دل بکَنم!»
بالأخره کارِی است که دارد در خارج انجام مِیدهد، اِین کارِی
که دارد انجام مِیدهد ضررِی براِی آن انصارِی اِیجاد کرده
است.
اگر از نظر ظاهر شرعِی بخواهِیم
نگاه کنِیم، بله، حقّش است. به پِیغمبر مِیگوِید: «نمِیخواهم
قبول کنم! اِین درخت من است و در مقابلش درخت نمِیخواهم!» پِیغمبر
مِیفرماِیند: «اِین درختت را به اِین انصارِی بده، من
ِیک درخت دِیگر به تو مِیدهم!» به پِیغمبر مِیگوِید:
«آِیا اِین درخت حقّ من است ِیا نه؟» پِیغمبر مِیفرماِیند:
«بله!» مِیگوِید: «من نمِیخواهم قبول کنم!» حقّ او است که قبول
نکند. صحبت در اِین است که من درخت خودم را مِیخواهم. پِیغمبر هم مِیفرماِیند:
«درخت خودت را مِیخواهِی، اشکالِی ندارد، ولِی باِید
اجازه بگِیرِی!» مِیگوِید: «من نمِیخواهم اجازه بگِیرم!»
ِیعنِی من مِیخواهم از حقّ خودم استفاده کنم ولو با ضرر زدن
به دِیگران! اِینجا اِین قضِیه پِیش مِیآِید
و پِیغمبر براِی اِینکه جلوِی اِین ضرر گرفته بشود اصلاً
قلع مادۀ فساد مِیکند. اِین را تدارک ضرر نمِیگوِیند.
تدارک اِین است که ِیک شخص به ِیک شخص دِیگر ضرر
وارد کند، بعد بگوِید: من که اِین ضرر را وارد کردم، در مقابلش
اِین را به شما مِیدهم. اِین مِیشود تدارک! ولِی در
اِینجا تدارک نِیست، بلکه فقط از اول رِیشۀ ضرر را کَنده
است. بنابراِین بحث راجع به لا ضرر که نفِی تدارک مِیکند اصلاً در
اِینجا نمِیآِید.
مثالهاِیِی از حقوق متدارک و غِیر متدارک
حق مِیتواند هم متدارک باشد و هم غِیر متدارک
باشد. منبابمثال اگر ِیک شخص جلوِی مغازهاش چراغِی روشن بکند و شما
بروِید آنجا بنشِینِید، مِیتواند در مقابل نشستن در آنجا از
شما پول بگِیرد؛ اما شما در عِینحال مِیتوانِید
بروِید بنشِینِید و بدون