باِید
دعوتِی باشد تا اِین آشپز بِیاِید و غذا تهِیه کند. حالا
اِین عبد بدِین وسِیله دارد آن مسبب را رفع مِیکند.
در اِینجا ما اِین نوع مجاز
را دارِیم و شما باِید از اِین باب وارد شوِید، نه از باب رفع
حکم به لسان رفع موضوع.
بنابراِین اگر شما
بخواهِید بگوِیِید که رفع حکم به لسان رفع مسبّب است، باِید
بگوِیِید: منظور من فعلِی است که در ظرف غِیر ضرر، مباح
ِیا واجب ِیا مستحب بوده است، حالا آن فعل مُضر مانند وضو، صوم، تصرّف
در اموال ِیا تصرّف در مِلک و امثالذلک که در غِیر اِین مورد ضرر،
مباح ِیا واجب ِیا مستحب است، اِین فعل در ظرف ضرر، عنوان مضر پِیدا
مِیکند: الفعلُ المضرّ! و اِین فعل مُضر برداشته مِیشود.
در
اِینجا منظور از لا ضرر اِین است که فعل مُضر برداشته مِیشود.
پس وقتِی که شما مِیخواهِید اِین را بِیان کنِید، آنوقت
چطور لا ضرر را عنوان براِی فعل مُضر بهحساب
مِیآورِید؟! درحالتِیکه بِین عنوان و معنون باِید
اتحاد باشد، که عنوان ِیک جنبۀ کلِی است و معنون جنبۀ
خصوصِی است. پس شما در اِینجا ِیا باِید مسئلۀ
تطبِیق عنوان بر معنون را حذف کنِید، ِیا باِید مسئله را از
باب اطلاق مسبّب و عناِیت به سبب بگِیرِید.
بنابراِین اِین
مطلبِی که شما مِیفرماِیِید:
ما عناِیتِی در اِین مجاز
دارِیم و آن عناِیتِ أقربالمجازِیّت است، ِیعنِی تحفّظ
بر مفاد و طبِیعت دارِیم و طبِیعت ضرر در اِینجا محفوظ است و
ما ادّعائاً نفِی طبِیعت مِیکنِیم و به اِین واسطه، أقربالمجازات
ثابت مِیشود؛ ولِی در ساِیر مواردِی که رفع سبب به رفع مسبّب
است، از لاِی نافِیه، ارادۀ لاِی ناهِیه مِیشود.
دِیگر
از بِین مِیرود؛ چون منظور شما از ضرر در اِینجا فعل مُضر است، نه
اصل ضرر تا اِینکه تحفّظ بر مفاد که همان رفع طبِیعت است در
اِینجا محفوظ باشد.
در نتِیجه وقتِی که
قرار بر اِین شد که شما در اِینجا نتوانِید طبِیعت را تحفظ
کنِید، ِیعنِی نتوانِید مفاد لا ضرر را در اِینجا تحفّظ
کنِید و آن را به معناِی نفِی ضرر بگِیرِید، در
اِینصورت دِیگر طبِیعت لا ضرر در اِینجا محفوظ
نمانده است، چون باِید