مجازِ دِیگر اِین است که «لا»
به معناِی نفِی باشد، منتها نفِی سبب باشد بهواسطۀ
نفِی مسبّب ـ که بحث آن بعداً مِیآِید ـ که در
اِینصورت هم نفِی طبِیعت نشده است، بلکه نفِی سبب شده است، ِیعنِی
سبب موجدِ اِین طبِیعت بهواسطۀ نفِی مسبَّب که ضرر ِیا
اضرار باشد، نفِی شده است؛ ِیعنِی احکامِی که موجب و سبب
براِی ضرر هستند بهواسطۀ نفِی ضرر نفِی مِیشوند، به
اِین معنا که وقتِی مِیگوِیِیم: «ضررِی وجود ندارد»،
ِیعنِی حکمِی که موجب ضرر است و سببِی که ضرر و اضرار را بهوجود
مِیآورد وجود ندارد. اِین هم ِیک مجازاست که در اِینجا هم
نفِیِ طبِیعتِ ضرر نشده است، بلکه نفِی سبب شده است.
ولکن بحث در اِین است که ما
مِیخواهِیم نفِیِ طبِیعتِ ضرر را محفوظ نگه دارِیم و
تحفّظ بر نفِی طبِیعت داشته باشِیم، آنوقت به مجازِی از
مجازات متشبِّث بشوِیم که اقربالمجازات باشد. بناءًعلِیٰهذا اقربالمجازات
در اِینجا نفِی حکم به لسان نفِی موضوع است، ِیعنِی
واقعاً ما در اِینجا گفتهاِیم که ضرر نِیست. حالا که در
اِینجا ضرر نِیست، باِید ببِینِیم در اِینجا که مِیخواهِیم
حکم ضرر را بردارِیم، حکم به چه کِیفِیت برداشته مِیشود.
نقد کلام مرحوم آخوند
ما در اِینجا از جناب آخوند
سؤال مِیکنِیم که حالا منظور از ضرر و اضرار در اِینجا چِیست؟
اِیشان در معناِی ضرر و اضرار مِیفرماِیند:
فالظاهر أنّ الضرر هو ما ِیقابل النفع ... کما أنّ الأظهر أن
ِیکون الضرار بمعنَِی الضرر جِیء بِه تأکِیدًا؛[1] «ضرر به معناِی ضدّ النفع است، ِیعنِی
به معناِی نقص است، و ضرار هم در اِینجا به معناِی ضرر است و
براِی تأکِید آمده است.»
اشکالِی که در اِینجا مِیتوان
وارد کرد اِین است:
اولاً به معناِی تأکِید
آمدن ضرار، خلاف ظاهر است؛ چون اصل اولِی در کلام و در جملات، تأسِیس
است نه تأکِید. بنابراِین وقتِی که معناِی ضرر در اِینجا
روشن