نفِی
اضرار در خارج است، منتها چون مِیبِینِیم که نفِی اضرار در
خارج معنا ندارد مگر بهواسطۀ امورِی که از اضرار جلوگِیرِی
کند، لذا ما به دلالت اقتضاء استفاده مِیکنِیم که منظور از «لا ضرار»
نفِی تمام احکامِی است که سبب اضرار مکلفِین بر مکلفِین بشود
ِیا اضرار مکلفِین بر مکلفِین را امضاء کند، ِیا منظور جعل
احکامِی است که از اضرار مکلفِین بر هم جلوگِیرِی کند، ِیا
جعل احکامِی است که در مقام نفِی اثبات جعل و عدم جعل احکامِی است که
موجب اضرار ِیک مکلف بر مکلف دِیگر بشود؛ تمام اِینها را
در بر مِیگِیرد و از لوازم آن هستند.
منبابمثال
در مورد قضِیۀ حضرت موسِی که فرمود: (فَٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ)؛[1]
بزنِید همدِیگر را بکشِید!» چون اِین حکم به مصلحت بود جعل
حکم ضررِی نِیست؛ منتها اگر به مصلحت نبود، جعل حکم ضررِی و جعل
تسبِیب به اضرار بود.
ِیک
روز که ما کوچک بودِیم، در جاِیِی شخصِی از ما پرسِید: