«فِی الاسلام» هم در اِین
رواِیت بِیاِید: «لا ضرر و لا ضرار فِی الاسلام؛[1] اِی
شارع، نباِید در اسلام به مکلفِین ضرر بزنِی!» ِیکچنِین
حرفِی اصلاً ِیعنِی چه؟! خداِیا، نباِید به مکلفِین
ضرر بزنِی! نباِید حکمِی در شرع باشد که به ضرر مکلفِین باشد!
شارع مِیخواهد از چه چِیزِی نهِی کند؟! نهِی از
امرِی که واقع نشده است؟! از امرِی که نِیست نهِی نمِیکند؛
آن را نفِی مِیکند. نهِی مثل اِین است که به مخاطب
بگوِید: تو که الآن دارِی ضرر مِیزنِی و در مقام اقدام بر
ضرر هستِی، اِین عمل را در خارج انجام نده، ِیعنِی اِین
طبِیعت را در خارج بهوجود نِیاور! اِین را نهِی مِیگوِیند.
پس معنا
ندارد احکامِی که در شرع بهواسطۀ ضرر برداشته شده است، مشمول
حدِیث «لا ضرر» باشد. بله، اگر اِین ضرر متوجه مکلفِین بود، شما مِیتوانستِید
بگوِیِید: در اِینجا ضرر به معناِی اسممصدرِی
نِیست، بلکه مصدر است و انتساب به فاعل دارد، پس لا ضرر ِیعنِی «لا تضرّوا أحدکم بأحدٍ.» ولِی وقتِی ما گفتِیم که در خود شرع به ملاک ضرر، احکام
برداشته مِیشود، مثلاً در معاملات، در نکاح، در تِیمّم، در وضوِی
جبِیرهاِی ِیا در ساِیر مواردِی که رواِیاتش را
دارِیم؛[2] پس
دِیگر معنا ندارد که لا ضرر به معناِی نهِی باشد. شارع چه کسِی را دارد نهِی
مِیکند و مِیخواهد چه امرِی را در خارج به وجود نِیاورد؟ آِیا
مِیخواهد بگوِید احکامِی که تعِیِین شده است
نباِید باشد؟! اِین اصلاً معنا ندارد! پس قطعاً ما نباِید لا ضرر را در
اِینجا به معناِی نهِی بگِیرِیم، چون اگر به معناِی
نهِی بگِیرِیم، عمدۀ احکامِی که در شرع بهواسطۀ
ضرر برداشته شده است، از تحت قاعدۀ لا ضرر بِیرون مِیروند،
با اِینکه در آنجا تمسّک به قاعدۀ لا ضرر شده است، ِیعنِی
خود ائمه در آنجا به ضرر تمسّک کردهاند.
پس معناِی «لا ضرر و لا ضرار»، چه با قِید «فِیالاسلام» و چه با قِید «علِیٰ
مؤمن» و چه بدون اِین دو تا قِید،
اِین است که حکم ضررِی جعل نشده است، ِیعنِی