اگر بهعنوان
قرِینۀ معِیّنه باشد، مِیگوِیِیم: نهخِیر، سِیاق
در اِینجا قرِینۀ معِیّنه نِیست، بلکه راجح است و
قرِینۀ معِیّنه در اِینجا مخدوش است.
اگر شما
بگوِیِید سِیاق رواِیت که «لا ضرر و لا ضرار» باشد بهعنوان
نهِی است، مانند (لَا رَفَثَ
وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ)[1]
که در آنجا مِیگوِیند که نهِی لحاظ شده است، در اِینصورت
قبول دارِیم که قرِینۀ راجحه مِیتواند باشد و درست است، ولکن
ما اِین قرِینۀ راجحه را هم نمِیتوانِیم
بپذِیرِیم، چون سِیاق «لا ضرر
و لا ضرار» سِیاق نفِی است، نهاِینکه
سِیاق نهِی باشد، و اِین ادّعاِیِی بدون دلِیل
است.
بنابراِین
ما حصل کلام مرحوم شِیخالشرِیعه اِین شد که لا ضرر و لا ضرار دلالت بر نهِی مِیکند و اِیشان وجوهِی را
براِی تأِیِید اِین احتمال ذکر کردهاند که در تمام اِین
وجوه خدشه وارد مِیشود و کلام اِیشان نمِیتواند احراز بشود.
اِین کلام مرحوم شِیخالشرِیعه بود تا بعداً سراغ ساِیر
احتمالاتِی بروِیم که در مورد اِین قاعده ذکر کردهاند تا
ببِینِیم که کدامِیک از آن احتمالات در اِینجا راجح است.
تلمِیذ: معناِی
اِین رواِیت براِی ما مفهوم نِیست که مِیفرماِید: «استعِینوا علِیٰ اُمورکم
بالکتمان؛[2] کتمان سرّ کنِید!»
استاد: وقتِی که سرّ فاش بشود، دِیگر
شِیرازۀ امور از دست مِیرود! پس شما کتمان بکنِید، خود
کتمان براِیتان قوام مِیآورد و شما را در تحمّل مشکلات صبور و متحمّل
مِیکند، و ممکن است بهواسطۀ همِین کتمان، براِی انسان فرج
پِیدا بشود، ِیا اِینکه اگر شما مشکلات و مسائلِی را که براِیتان
پِیدا مِیشود و شاِید سرّ باشد، به دِیگران
بگوِیِید، إفشاء بشود، چون او هم به دِیگرِی مِیگوِید
و خلاصه شِیرازۀ کار از دست درمِیآِید و کار پخش مِیشود
و آن حالت اطمِینان و ارتکاز و آن سکونت و