مواردِی
را براِی شما مثال مِیزنِیم که در آنها «لا» دلالت بر نهِی
مِیکند؛ مثلاً در آنجا که مِیفرماِید: «لا شِغار فِی الاسلام»[1] (شغار آن نکاحِی است که سابق در جاهاِی دِیگر انجام
مِیدادند، به اِین صورت که اِین شخص دخترش را به آن شخص مِیداد،
در قبال دخترِی که از آن شخص مِیگرفت!) ِیعنِی اِین
نکاح، حرام و باطل است؛ ِیا در آِیۀ (فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي ٱلۡحَجِّ)[2] که در اِینجا «لا» به معناِی
نهِی است، ِیعنِی لا تفسقوا و لا ترفثوا و لا تجادلوا فِی الحج؛ ِیا در آِیۀ (قَالَ
فَٱذۡهَبۡ فَإِنَّ لَكَ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ أَن
تَقُولَ لَا مِسَاسَ)[3] که وقتِی سامرِی انحراف اِیجاد کرد، حضرت موسِی خطاب
به او گفت: (أَن تَقُولَ لَا
مِسَاسَ) (چون او طورِی شده بود که هر
حالتِی از دِیگران در او پِیدا شده بود و اگر کسِی مِیخواست
به او دست بزند مِیگفت: به من دست نزن!) که در اِینجا (لَا مِسَاسَ) به معناِی نهِی آمده است، ِیعنِی لا تمسّنِی؛ ِیا «لا إخصاءَ
فِی الاسلام؛[4] کوبِیدن بِیضۀ حِیوانات در اسلام حرام است و اشکال
دارد» که در اِینجا هم نهِی آمده است؛ ِیا «لا بنِیانَ کنِیسةٍ فِی
الاسلام»،[5]
ِیا «لا حمِیٰ
فِی الاسلام»،[6] ِیا «لا سبق
إلّا فِی خُفّ أو حافر أو نَصل»[7] که
در اِینجا «لا» تماماً به معناِی نهِی آمده است؛ ِیا «لا طاعة لمخلوق فِی معصِیة
الخالق»[8] که در اِینجا به معناِی نهِی آمده است؛ ِیا «لا غشّ بِین