اِین
است که «لا» در «لا ضرر»، ناهِیه است، منتها شارع از باب مبالغه مجازاً «لا»ِی نفِی جنس بهکار برده است.
بعضِی گفتهاند:
ما
جملات اسمِیهاِی دارِیم که از آنها استفادۀ احکام انشائِی
مِیشود، منتها احکام اِیجابِی اِیجادِی، نه احکام
طلبِی؛ اما جملۀ اسمِیۀ دال بر احکام طلبِی
ندارِیم و ِیکچنِین مسئلهاِی استفاده نمِیشود.[1]
نقد کلام شِیخالشرِیعه
اِین
مسئله قابل مناقشه است بهجهتاِینکه ما بسِیارِی از احکام را
مِیبِینِیم که به صِیغۀ جملۀ اسمِیه آمدهاند
و آنها حتِی دلالت بر حکم تکلِیفِی هم مِیکنند، مانند (إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ
عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا
مَّوۡقُوتٗا)[2]
که جملۀ اسمِیه است. حالا صرف نظر از اِینکه جملات
دِیگرِی داشته باشِیم، همِین جملۀ اسمِیه دلالت بر
انشاء طلبِی مِیکند. مِیگوِیند: «جملۀ اسمِیه در
انشاء غِیر طلبِی که اِیجاب بود، زِیاد است، ولِی
در انشاء طلبِی نِیست» ولِیکن اگر ما بخواهِیم تفحص
کنِیم پِیدا مِیکنِیم.
لذا اِینکه
بعضِیها گفتهاند: «تا بهحال جملۀ اسمِیه در انشاء
طلبِی بهعنوان بعث و ِیا بهعنوان زجر نِیامده است.» و اِین
را دلِیل بر ردّ مدعاِی مرحوم شِیخالشرِیعه گرفتهاند که در «لا ضرر و لا ضرار» جملۀ اسمِیه دلالت بر نهِی نمِیکند؛ صحِیح
نِیست و در آن اشکال است، چون اولاً همانطورکه
مرحوم آِیةالله خوئِی هم فرمودهاند،[3]
جملۀ اسمِیه در انشاء طلبِی آمده است و ما مواردِی سراغ
دارِیم که بعداً خدمتتان عرض مِیکنم؛ و ثانِیاً وقتِی که در
ِیک لغت از نقطهنظر قوانِین بلاغت و معانِی و بِیان، استعمال
جملۀ اسمِیه در معناِی انشائِی بهعنوان طلب، چه بعث و چه
زجر، جاِیز باشد دِیگر شما بهخاطر عدم ورود اِین استعمال در
آِیات و رواِیات نمِیتوانِید در ِیک
[1]. نهاِیة المقال، مامقانِی، ص 73؛ حاشِیة
علِیٰ رسالة لا ضرر، مامقانِی، ص
331؛ مجمع الأفکار، مِیرزا هاشم آملِی، ج 5، ص 134.