نکتۀ
مهم در اِینجا اِین است که ما ضرر را چه به معناِی اضرار
بگِیرِیم و چه به معناِی منقصت بگِیرِیم، شارع احکام خود
را براساس متفاهم عرفِی بنا نکرده است که آِیا عرف اِین ضرر را
ماهِیت مرغوبٌإلِیها مِیداند ِیا ماهِیت مرغوبٌعنها؛ بلکه
شارع در اِینجا حکم را براساس مفهوم عقلِی بار کرده است، ِیعنِی
عقل در اِینجا حکم به ضرر مِیکند ِیا نه. پس شارع بار حکم را بر دوش
عقل گذاشته است، نهاِینکه بگوِید اِی عرف، اگر شما از ضرر مرغوبٌإلِیها
مِیفهمِید، من در مرغوبٌإلِیها نهِی کنم و اگر آن را مرغوبٌعنها
مِیدانِید، من در مرغوبٌعنها نهِی کنم!
قضِیه اِین
است که بالأخره شارع در لا ضرر، نفِی جعل کرده است ِیا نهِی؟ اگر نهِی جعل کرده
باشد، دِیگر در اِینجا «لا ضرر» به معناِی نفِی نِیست؛ اگر لا ضرر در اِینجا به
معناِی نفِی باشد، پس نهِی در اِینجا نِیست، آنوقت
نهِی دلالت التزامِی آن نفِی مِیشود.
ولِی
عرض من در اِینجا اِین است که اصلاً شارع به مرغوبٌإلِیها و
مرغوبٌعنها بودن کارِی ندارد، بلکه شارع مِیگوِید که مفهوم
عقلِی از ضرر در اِینجا انزجار است و عقل از هر واقعهاِی که در آن
واقعه ضرر باشد، انزجار را استخراج مِیکند؛ حالا فرقِی نمِیکند
که ما ضرر را به چه معناِیِی بگِیرِیم، اگر ما اِین ضرر
را به معناِی اضرار بدانِیم عقل مِیگوِید که در اِینجا
انزجار است و بِیخود کرده است که اِین کار را کرده است! اگر سرقت کرده
باشد عقل مِیگوِید: غلط کرده است که اِین کار را کرده است! اگر زنا
کرده باشد عقل مِی گوِید: غلط کرده است که اِین کار را کرده است!
البته اگر زنا، زناِی به عنف باشد؛ ولِی اگر به غِیر عنف
باشد، عقل هِیچچِیزِی نمِیفهمد و مِیگوِید: خِیلِی
کار خوبِی کردهام، چه اشکالِی دارد؟! هم اِین شخص مِیخواسته
و هم آن شخص مِیخواسته است، به شما هم مربوط نِیست و هِیچ
ربطِی به شما ندارد! بله، در آنجاِیِی که جهت اضرار باشد، ِیعنِی
مثلاً طرف شخصِی را کتک بزند، اموالش را سرقت کند و ببرد، زمِینش را غصب
کند، منزلش را خراب کند ِیا آتش بزند، باعث از بِین رفتن
حِیثِیات و أعراض و آبرو و اِین حرفها