مِیگوِیِید؟
آنجا چند مورد رفته است؟ ِیک دفعه جنگ رفته و همان موقع شهِید شده است، تمام
شد! آِیا ربح تجارت در اِینجا صدق مِیکند ِیا نه؟! ممکن است
اِین شخص از اول عمرش اصلاً مبارزه نکرده باشد؛ مانند حر بن ِیزِید
رِیاحِی که همهاش مِیخورده و مِیخوابِیده و
براِی خودش راه مِیرفته است، ِیکدفعه عاشوراِیِی
پِیش مِیآِید و در آنجا اِین تجارت را براِی خودش
مِیخرد. ِیک کسِی مثل فضِیل بن عِیاض است که عمرِی
خلافکار بوده است و ِیکدفعه انقلاب پِیدا کرده است. اِینهمه
افراد هستند که اصلاً غافلاند از اِینکه بهشتِی هست و جهنمِی هست؛
اما ِیکمرتبه زِیر و رو مِیشوند.
مسئلۀ تجارت در اِینجا مسئلۀ استمرار نِیست، بلکه تجارت
ِیعنِی معامله کردن، و هِیچ فرقِی با باِیع
ندارد منتها مادۀ اشتقاقِ آن فرق مِیکند، همانطورِیکه جهاد هم همِینطور
است.
اگر
بگوِیند: «فلان تاجر اِتَّجرَ؛ تجارت کرده است» آِیا اِتَّجرَ به معناِی استمرار است، ِیا
اِینکه ِیک معامله کرده است، ِیا اِینکه اِتَّجرَ ماضِی
است و سابقاً حرفهاش بوده است ولِی دِیگر الآن نِیست؟ ِیا
اگر بگوِیند: «فلانٌ ِیَتَّجِر؛ تجارت مِیکند» آِیا در اِینجا
حدث فعلِی است؟ ِیعنِی محنه و حرفۀ تجارتش بعداً متحقق
مِیشود؟ ِیا اِینکه اصل البِیع او بعداً متحقق مِیشود؟ کدام است؟ حرفه را که الآن هم دارد.
معناِی اِتَّجرَ اِین است که حرفه را بهکار انداخت، ِیا اِین است که
معامله کرد؟ «فلانٌ ِیَتَّجِرُ» مضارع است؛ حالا ِیعنِی بِیع مِیکند ِیا
اِینکه حرفه را انجام مِیدهد؟ ِیعنِی بِیع مِیکند؛
چون معنا ندارد بگوِیِیم که حرفه را در آِینده انجام مِیدهد،
چون حرفه را الآن هم دارد و انجام دادن آن در آِینده معنا ندارد.
همِینطور
در مورد مفتاح هم وقتِی مِیگوِیِیم که نمِیشود مفتاح
به معناِی حدث فعلِی باشد، بهخاطر اِین است که کلِید و مفتاح
الآن فتحِی نمِیکند، بلکه به معناِی قابلِیت و استعداد فتح و
به معناِی ِیَفتَحُ است. مگر الآن در ِیَفتَحُ،
فتح فعلِی وجود دارد؟! پس در فَتَحَ ِیَفتَحُ هم باِید بگوِیِید که به معناِی قابلِیت فتح
است؛ ولِی کسِی همچنِین حرفِی نمِیزند! چون ِیا
اِینها حدثِ فعلِی نِیستند ِیا اِینکه شما باِید