مشارکت مِیآِید، بلکه در
خِیلِی از موارد مشارکت نِیست و باب مفاعله مثل ابواب دِیگر
است: در بعضِی از موارد به معناِی مشارکت مِیآِید، مانند مُصارَعَة که به معناِی مشارکت است، ِیا
مسابَقَة که به معناِی سبقت است، ِیا معامَلَة و امثالذلک که بِینالاثنِینِی
ِیا بِینالأفراد است؛ و در بعضِی از موارد به معناِی
بِینالاثنِینِی نِیست، مثل ضاعَفَ اللهُ أجرک که به معناِی ضَعَّفَ است و
براِی تکثِیر مِیآِید، ِیا مثل سَافَرَ و سَارَع: (وَسَارِعُوٓاْ
إِلَيٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ)،[1] که (وَسَارِعُوٓاْ) به معناِی سرعت است، ِیا مثل
نَافَقَ که از نفاق مِیآِید و نفاق بِینالاثنِینِی
معنا ندارد، چون هر شخصِی در درون خودش نفاق دارد و منافق به کسِی
مِیگوِیند که در درون خودش نفاق دارد، ِیا مثل راجَعَ و شاهَدَ ِیشاهدُ مشاهدَةً که به
معناِی مشاهده کردن و دِیدن است، که در تمام اِین موارد و امثالذلک
بِینالاثنِینِی معنا ندارد.
بعضِیها
فرمودهاند که باب مفاعله براِی مشارکت مِیآِید؛[2]
درحالِیکه خِیلِی مثالها دارِیم که باب مفاعله معناِی
مشارکت نمِیدهند، مثل «عاقَبتُ
اللُّص» که به معناِی مشارکت نِیست، ِیا
«سافَرْتُ البلاد» که به معناِی مشارکت نِیست، ِیا خِیلِی مثالهاِی
دِیگر که به معناِی مشارکت و بِینالاثنِینِی
نِیستند.
بعضِیها گفتهاند که باب مفاعله
براِی تکثِیر مِیآِید؛ درحالِیکه خِیلِی از
موارد دارِیم که به معناِی تکثِیر نِیست، بلکه تکثِیر از
خود ماده فهمِیده مِیشود.
باب مفاعله به معناِی باب افعال
هم مِیآِید،[3]
همانطور که در همِین مورد، ضارَّهُ در لغت به معناِی أضَرَّ به، معنا شده
است و اِین معنا عند اللغوِیِین مرجَّح است،[4]
«و ِیجِیء بناء فاعل للدلالة علِی المفاعلة، نحو جاذبت
علِیا ثوبه، أو للدلالة علِی التکثِیر، نحو ضاعفت أجر المجتهد، و
کاثرت إحسانِی علِیه، أو للدلالة علِی الموالاة، نحو تابعت للقراءة،
و والِیت الصّوم، أو لغِیر ذلک.»
[4]. المحِیط فِی
اللغة، ج 7، ص 429؛ لسان العرب، ج 4، ص 482.