خطبه، فلان حرف را زد. آِیا اِین
مطلب دلِیل مِیشود که فقط اِین حرف، اِین خطبه را
استِیعاب مِیکند؟! ِیا اِینکه نه، اِین خطبه موارد
متعدّدِی دارد و ِیکِی از آنها اِین مورد است.
بنابراِین
اِین رواِیات هم از
اِین نقطهنظر داخل در اصالت عدم زِیاده و عدم نقِیصه نخواهند بود،
بلکه هر دوِی اِینها حجت هستند. بنابراِین همانطورکه عرض
کردِیم، مبناِی ما در مسئلۀ خمس، خمس در مورد هبه و امثالذلک هم
هست ولو اِینکه اِینها در رواِیت «الخُمُسُ من خَمسَةِ أشِیاءَ»
نِیامده است.
تلمِیذ: اگر
قرِینهاِی بر انحصار نداشته باشد فرماِیش شما درست است؛ اما اگر
ما بگوِیِیم که از اوّل قِید انحصار به کلام زده شده است و اربعه و
تسعه براِی انحصار است، فرماِیش شما درست نِیست.
استاد: مثل اِین است که من الآن
با شما صحبت مِیکنم و مِیگوِیم: چهار چِیز از امّت
پِیغمبر برداشته شده است. آِیا اِین حرف من دلِیل بر
اِین است که بِیشتر برنداشتهاند؟! بله، اگر فقط اِین چهار تا
را ذکر مِیکردند و نُهتا را ذکر نمِیکردند، شما مِیتوانستِید
بگوِیِید که همِین چهار تا است و غِیر از اِین
نِیست.
ِیک وقت
من مِیگوِیم که چهار تا را برداشتهاند، بعد مِیگوِیم
که ششتا را برداشتهاند، و بعداً ِیک روز دِیگر مِیگوِیم که
هشتتا را برداشتهاند. اِین دلِیل بر اِین است که برحسب موارد، در
ِیک مجلس اِین چهار تا مورد نظر بوده است و دِیگر الحسد و الطِیره مورد نظر نبوده است، لذا ذکر نشده است؛ بعد در ِیک مجلس
دِیگر