مصالحِی
که در آنموقع بود و اِین وسائل امروزِی نبود، اگر مِیخواستند آن
چوبهاِی محدود را بگذارند، منازل آن استحکام کافِی را نداشت. آن
منزلِی را که ما در مشهد خراب کردِیم، چوب همساِیه ِیک متر و
نِیم در سقف اِین منزل آمده بود و از اِین هم در آن رفته بود، و
همۀ اِینها را ارّه کردند. در واقع مِیتوانِیم
بگوِیِیم اِینها با همدِیگر مثل کلاف بودند، و شما در
ِیک محلّه ِیکدفعه مِیدِیدِید که چنِین خانهاِی
هست و اِین چوبها تا چند خانه در همدِیگر فرو رفتهاند، و
مِیگفتند: اِین قسم از نظر استحکام بهتر است.
در آن زمان ظاهراً همچنِین
حقِی براِی همساِیهها بود که وقتِی مشترکاً با هم
ِیک منزل مِیساختند اِین چوبش را درازتر مِیگرفت تا سقف آن
هم روِی اِین باشد، و اِین هم همِینطور نسبت به بقِیّه.
مردِی
مِیخواست منزلِی بسازد و همساِیهاش اجازه نمِیداد که
اِین چوب را بلندتر بگِیرد و مِیگفت: براِی چه شما مِیخواهِید
اِین چوب را داخل در منزل من قرار بدهِید؟! آن مرد هم پِیش
پِیغمبر رفت، حضرت فرمودند:
«شخص ِیکچنِین حقِّی دارد که چوب سقفش را
روِی دِیوار همساِیه بگذارد. البتّه آن راهِی که هست باِید
هفت ذراع باشد.»
در آن زمان بهخاطر استحکام در بناء
اِین کار را انجام مِیدادند. حالا که همساِیه دِیوار
دارد، اِین شخص که الآن دارد منزل درست مِیکند ِیکچنِین
حقِّی دارد که چوب سقفش را روِی دِیوار کنارِی بگذارد؛ چون
ِیا جا نبوده است ِیا دِیوار همساِیه دِیوار محکمِی
بوده است.
اِین عنوان دوّم: «و الطرِیق سبعة أذرع» به ما نحنفِیه خِیلِی مربوط نِیست و بحث
جلو آمدن خانههاِیِی است که در مسِیر هستند. حضرت مِیفرماِیند:
«نمِیشود آن شخص آنقدر ملک خودش را جلو بِیاورد که راه تنگ شود؛ ِیعنِی
عرض کوچه از اِین طرف تا آن طرف نباِید از هفت ذراع (حدود دو متر تا دو
متر و نِیم) کمتر باشد.
اِین هم رواِیتِی است
که از ممانعت همساِیه جلوگِیرِی مِیکند. اِین
رواِیت را هم مِیتوانِیم حکم تکلِیفِی
بگِیرِیم تا حرمت را استفاده کنِیم، و هم مِیتوانِیم
حکم