«حضرت فرمودند: ”برو اِین
درخت را در بِیاور و بزن به دِیوار و لا ضررَ فِی الاسلام و لا ضرار!“»
مسئله در اِینجا مثل قضِیّۀ
سمرة بن جندب است[2]
و اِین رواِیتِی از مراسِیل
أبِیداود است و او از اهلتسنّن است و در اِینجا غِیر از
قضِیّۀ سمره، اِین رواِیت را هم بِیان کرده است. البته
ما اِین رواِیت را فقط بهعنوان شاهد براِی اِین بِیان
کردِیم که نظِیر اِین رواِیتها در اهلتسنّن هم هست. از
اِین نقطهنظر، بحث راجع به اِینها خِیلِی خوب است و
اشکالِی هم ندارد. در اِینجا هم «لا ضررَ و لا ضرارَ فِی الاسلام» را با اِین اضافه دارد.
بررسِی رواِیت مصنف عبدالرزاق صنعانِی در قاعدۀ لا ضرر
رواِیت دِیگرِی که در
کتب اهلتسنّن آمده است، از عبدالرزّاق صنعانِی است:
عن معمّر عن
جابر عن عکرمه عن ابنعبّاس قال: قال رسول الله صلِّی الله علِیه و
آله: «لا ضررَ و لا ضرار؛
و للرجل أن ِیجعلَ خشبة فِی حائط جاره، و الطرِیق سبعة أذرع.»[3]
اِین رواِیت ناظر به همان
مسئلهاِی است که قبلاً گفتِیم.
در
منازل سابق، اگر شما نگاه کنِید مِیبِینِید که اِین چوبها
در همدِیگر فرو رفته است؛ ِیعنِی چوب از اِین ملک در آن
ملک رفته و از آن ملک در ملک کنارِی آمده است. اِین چوبها را در
همدِیگر قرار مِیدادند بهخاطر اِینکه اِینها محکمتر
باشد. اگر چوبها همانجا باشد، سقفِی که مِیزنند شاِید آن
استحکام را نداشته باشد، نسبت به اِینکه چوب را بلندتر بگِیرند و داخل
در ملک همساِیه بشود تا اِین سقفِی را که روِی آن وارد
مِیشود بتواند بهتر نگه دارد. اِین ِیک رسم بود که سابقاً انجام
مِیدادند؛ مخصوصاً با توجه به