و مسجدالحرام دِیگر اِین جمعِیت را
تکافِی نمِیکند.» او دنبال آن افرادِی که اطراف مسجدالحرام بودند
فرستاد تا منازلشان را بخرد؛ ولِی آنها گفتند: «منازلمان را که اطراف کعبه و دور
صفا و مروه است نمِیفروشِیم!» آنوقت منصور همۀ علماِی اهلتسنّن
را احضار کرد و همۀ آنها گفتند: «حق با اِینهاست؛ چون ملک صاحبان دار
است و نمِیخواهند بفروشند و تو نمِیتوانِی اِینها را مجبور
کنِی!» و منصور ماند که چه کند!
ِیکِی
گفت: «شخصِی را به مدِینه بفرستِیم و جواب اِین سؤال را از
موسِی بن جعفر بگِیرِیم.» منصور شخصِی را به مدِینه
فرستاد، او به حضرت گفت: «ما در اِین معضله گرفتار شدهاِیم!»
حضرت
فرمودند: «به منصور بگو که به اِین صاحبان دار بگوِید که آِیا
وقتِی شما به اِینجا آمدِید، اول شما در اِینجا بودِید و
بعد کعبه را بنا کردند؟ ِیا نه، اول کعبه بود و بعد شما به اِینجا
آمدِید؟ اگر کعبه بود و بعد شما آمدِید، پس اِین حق اولاً به کعبه
تعلق مِیگِیرد و شما به اِین عنوان به اِینجا وارد شدهاِید
که در پناه کعبه باشِید و دست نِیاز به کعبه دراز کنِید و به کعبه
التجاء کنِید و در تحت عناِیات و الطاف و برکات و نعمتهاِیِی
باشِید که از کعبه و
مسجدالحرام
به جانب شما مِیرسد. پس شما خواهِی نخواهِی ملتزم شدهاِید به اِینکه کعبه مقدم است. پس پول آنها را بده و خواستند ِیا نخواستند منزلشان را خراب کن و آن را داخل در مسجدالحرام کن.»[1]
کعبه
ِیک عنوان است، نه ِیک شِیء خاص؛ به لحاظ آن عنوان که در
آِیۀ شرِیفه آمده است: