و اِین معناِی جعل حکم است. پس «لا ضرر» در مقام جعل حکم است، نه در مقام
نفِی حکم ضررِی؛ درحالِیکه «لا ضرر» ظهور در نفِی حکم ضررِی دارد.
بنابراِین
اِین مطلب دلِیل بر اِین است که «لا ضرر» نمِیتواند
تذِیِیل براِی حدِیث شفعه واقع بشود؛ چراکه ثبوت شفعه مترتب
بر «لا ضرر» شده است و در اِینجا با اِینکه ضررِی نِیست،
ولِی حقّ شفعه آمده است؛ پس «لا ضرر» در اِینجا در مقام
جعل حکم خلاف ضرر است، و در اِینصورت است که با حدِیث شفعه
منافات ندارد.[1]
اشکالِی
که به نظر مِیرسد اِین است: «لا» در «لا ضرر» لاِی نفِی جنس است و ضرر را نفِی مِیکند، و ما
نمِیتوانِیم اِین رواِیت را به بِیش از اِین معنا،
معنا بکنِیم. پس اِین رواِیت چه معناِیِی دارد؟ «لا ضرر و لا ضرار فِی
الاسلام» به معناِی عدم جعل حکم ضررِی
است ِیا به معناِی جعل حکم خلاف ضرر است؟ «لا» به معناِی نفِی
است و نفِی هِیچوقت جعل نِیست، بلکه نفِی به معناِی طرد
و رفع و دفع است؛ پس «لا ضرر» ِیعنِی حکم ضررِی در اسلام وضع نشده است، چه ابتدائاً و
چه به لسان نفِی موضوع. ولِی اِینکه «لا ضرر» معناِی اثباتِی داشته باشد و به معناِی جعل حکم خلاف
ضرر باشد دِیگر اِین عبارت چنِین چِیزِی را نمِیرساند
و ما نِیاز به دلِیل و عناِیت و قرِینه دارِیم؛ چون خود
سِیاق «لا ضرر» و ظهور لاِی نفِی جنس که مقارن با ضرر شده است، دلالت بر
عدم جعل حکم خلاف ضرر مِیکند.
«لا ضرر» مِیگوِید که
حکم ضررِی در اسلام ندارِیم، اما دِیگر نمِیرساند که جعل حکم
خلاف ضرر هم دارِیم؛ ِیعنِی اِینکه حکم ضررِی ندارِیم
دلِیل نمِیشود که خلاف آن را دارِیم، ِیعنِی دلِیل
نمِیشود که حکم خلاف ضرر در اسلام جعل شده است، بلکه اِین مطلب
نِیاز به ِیک دلِیل دِیگر دارد.
[1]. رسالة فِی قاعدة نفِی الضرر،
خوانسارِی، ص 195؛ منِیة
الطالب، ج 2، ص 195.