اين جمله نيز اشاره به موقعيت پستى است كه مقدر چنان شده است كه از
درجه و مقام گذشتگان پايين باشد، و حضرت به منظور تحقير و كوچك شمردن او، وى را
امر كرده است به اين كه همچنان كه شايسته است، خود را نازل دانسته و مؤخّر بدارد.
(59273- 59266)
فما عليك ... الظافر،
اين جمله در حكم مقدمه صغرى از شكل اول قياس مضمرى است كه استدلال
شده است بر آن كه تاخّر او، از اين مرتبه و درجه، واجب و لازم است، و تقدير آن
چنين است: مغلوبيت مغلوب، صدمهاى براى تو ندارد، و كبراى قياس چنين مىشود: هر كس
حالش اين باشد واجب است خود را از معركه عقب كشد، و گرنه نادان و سفيه است زيرا در
امرى دخالت كرده است كه سودى برايش ندارد.
(59281- 59274)
4- و انك لذهّاب فى التيه،
يعنى تو، از شناخت حقيقت دور و بسيار فرو رونده در گمراهى و ضلالتى،
و از صراط مستقيمى كه حقانيت ماست كاملا منحرف و از آگاهى به فضيلتهاى ما و فرقى
كه ميان ما و شما وجود دارد بدور و بر كنار مىباشى.
(59369- 59282)
ا لا ترى ... الجناحين،
امام پس از بيان اين كه هر يك از صحابه را فضيلتى ويژه خويش است، تا
برترى خانوادگى خود را بر ديگران ثابت كند، با ذكر برترى ويژه خاندان خود، در
زندگانى و مرگ، دليل امتياز ايشان را با بقيه مهاجرين و انصار، خاطر نشان كرده است
كه از جمله فضايل خاص آنان شهادت در آن خانواده مىباشد، و مقصود از شهيد كه به آن
اشاره فرموده، عمويش حمزة بن عبد المطلب- خدا از او خشنود باد- مىباشد، و به دو
دليل، اين شهيد بزرگوار را از ساير شهيدان برتر و بالاتر مىداند اولين دليل اين
است كه رسول خدا، او را سيد الشهداء (سرور شهيدان) ناميده است. و دليل ديگر اين