responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 755

ابى معيط گفت: اقبل من دون قريش‌ [1]، از نزد قريش مى‌آيم كه خود را به قريش نسبت داد، و حال آن كه از آنان نبود، عمر گفت: حنّ قدح ليس منها، به صدا آمد تيرى كه از آن تيرها نبود.

(59249- 59242)

ب- و طعق يحكم فيها من عليه الحكم كها،

اين مثال در باره كسى گفته مى‌شود كه در ميان گروهى قرار دارد و بر عليه آن قوم قضاوتى مى‌كند، و حال آن كه اگر چه خود، از آن قوم است اما به دليل اين كه از اراذل و اوباش است و از اشراف نيست شايستگى چنين حكمى را ندارد چون اين امر در خور بزرگان قوم است و ديگران از او، به اين مطلب سزاوارتر مى‌باشند. مقصود آن است كه معاويه از كسانى نيست كه بتواند حكم به فضيلت كسى بر ديگرى بدهد و شايستگى اين امر را ندارد.

(59260- 59250)

3- نكته سوم: الا تربع ايها الانسان على ظلعك،

اى انسان آيا دلت به حال خودت نمى‌سوزد؟ در اين جمله حضرت با بيان مطلب به طريق استفهام او را بر قصور و نقصان از درجه گذشتگان آگاه كرده و در مقابل ادعايش وى را سرزنش و ملامت مى‌كند كه لازم است با نفس خود مدارا كنى و آن را در اين امر به زحمت نياندازى، و با اين حالت قصور و كوتاهى كه دارى مى‌خواهى روح خود را از سير كردن و راه رفتن با اهل فضل معاف كنى، در اين جا، واژه ظلع را كه به معناى لنگى است استعاره از نقصان و قصور آورده يعنى همان طور كه شخص لنگ از رسيدن به مقصدى كه انسان درست اندام مى‌رسد، ناتوان است، تو نيز در جهت فضايل، از وصول به درجه پيشينيان عاجز و ناتوانى و همچنين است جمله و تعرف قصور ذرعك، كنايه از اين كه به ناتوانى‌


[1] ظاهرا اين عبارت غلط است و صحيحش اين است: اقتل من بين قريش: من از ميان قريش كشته مى‌شوم، چنان كه در لسان العرب ماده حنن اين مثال را چنين آورده است. (مترجم)

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 755
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست