و راضى نشده است به اين كه در امور تغذيه و
اسباب زينت و تمام ما يحتاج آنها بىتوجهى شود، پس چگونه راضى خواهد شد كه آنها را
به هلاكت ابدى دچار فرمايد؟ بلكه هر گاه به دقت نظر كند خواهد دانست كه حق تعالى
براى بيشتر مردم اسباب سعادت و خوشبختى دنيايشان را فراهم كرده است و خير و سلامت
بر غير آن غلبه دارد و اين سنت الهى است كه پيوسته ميان بندگانش برقرار بوده، و
حتى در ارتباط با آخرت نيز جنبه خير و سعادت بر شر و ضلالت ارجحيت دارد، زيرا
مدبّر دنيا و آخرت يكى است و او غفور و رحيم است و نسبت به بندگانش با لطف و
مهربانى مىباشد، و توجه به اين امور موجب حسن ظن به خدا و اميدوارى زياد به لطف و
عنايت وى مىشود.
(58980- 58960) ديگر از چيزهايى كه باعث اين بيدارى و حسن ظن انسان
به خدا مىشود، انديشيدن در مصالحى است كه از ناحيه شريعت نصيب بندگان فرموده و
لطف و رحمت خود را بر جمله آفريدگان ارزانى داشته است، اما در ناحيه خوف، مهمترين
سببهايش آن است كه خدا را بشناسد و بر صفات جلال و عظمت و تعالى و هيبت و بىنيازى
او معرفت و شناخت داشته باشد، و بداند كه اگر بخواهد تمام جهانيان را به هلاكت
برساند، وى را باكى نيست و هيچ قدرتى نمىتواند او را از اين كار منع كند، و
همچنين ساير صفات ذات اقدس او كه دلالت بر ايجاد عذاب و زجر مىكند از قبيل سخط و
غضب كه اگر چنين بصيرتى در آدمى پيدا شود، خوف و بيمش افزونى مىيابد، چنان كه در
قرآن مىفرمايد: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[1]» و پيامبر فرمود: انا اخوفكم للَّه، من
ترسم نسبت به خداوند از همه شما بيشتر است، و هر چه معرفت به اين امور بيشتر باشد
حالت خوف و سوختن دل به همان نسبت افزايش مىيابد و سپس
[1] سوره فاطر (35) آيه (27) يعنى: تنها بندگان آگاه خدا از او
خوف و خشيت دارند.