و مهيا كردن اسباب خير و دفع شرور تحمّل شده
بعد از مرگ را شدت دهد، و سپس بيان داشته است به اين كه خيرى كه مرگ به ارمغان
مىآورد نعمت بهشت است، و مراد از شر، آتش مىباشد و آنچه باعث نزديكى به هر كدام
از آنها مىشود عمل انسانى است و بعد به منظور اين كه آمادگى براى مرگ را بيشتر
تاكيد كند مىفرمايد مرگ امرى حتمى است و گريزى از ملاقات آن نيست و براى انسانها
كه مرگ به سرعت در تعقيبشان است كلمه طرداء را استعاره آورده تا نشان دهد كه آنها
چون شكار، و مرگ مانند سواركارى كوشا در جستجوى آنان مىباشد و مرگ با انسان از
سايه به صاحبش همراهتر و نزديكتر است زيرا سايه گاهى كه آفتاب و روشنايى نباشد از
صاحب سايه جدا مىشود اما مرگ هرگز از آدمى دست بردار نيست.
(58944- 58913)
و الموت معقود بنواصيكم،
مرگ به موهاى اطراف پيشانى شما وابسته و گره خورده است، اين عبارت نيز
كنايه از ملازمت و پيوسته همراه بودن انسان است و اشاره به آن است كه مرگ براى هر
موجود زندهاى امرى حتمى و حكم و قضاى الهى مىباشد، و اين كه خصوص ناصيه را مورد
ذكر قرار داده به اين دليل است كه به سبب موقعيت، عزيزترين و شريفترين عضو انسان
است و هر كس بر آن تسلط يابد بهتر مىتواند انسان را در تصرف خود در آورد و بر او
قدرت پيدا كند و خداوند در قرآن نيز به اين مطلب اشاره فرموده «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ[1]» و كلمه «طىّ» در نورديدن را براى دنيا
و لحظههاى آن استعاره آورده است كه پيوسته آن را مىگذارند و از آن عبور مىكنند
و آن را تشبيه به فرش و غير آن، كرده است كه پس از گذشتن از روى آن درهم پيچيده و
جمع مىشود و اين كه فرموده است از پشت سر شما در نورديده مىشود منظور امرى ذهنى
و تصورى
[1] سوره الرحمن (55) آيه (41)، يعنى: پس پيشانيها و قدمهاى آنان
گرفته شود.