2- جهاد و مبارزه را بر او سهل و آسان مىكند، زيرا هنگامى كه عقيده
داشت، جهاد عبادتى است كه آدمى را به خدا نزديك مىكند، و از طرفى ناچار به ملاقات
پروردگار نائل خواهد شد، ناهموارى جنگ و مبارزه بر او هموار مىشود.
(56816- 56811) 3- او را به تقواى الهى امر كرده و به لقاى پروردگار
هشدار داده است تا اوامر و نواهى كه در وصيت ذكر شده سريعتر انجام شود، و آنها
عبارتند از:
الف: جنگ نكند مگر با كسى كه با او بجنگد زيرا جنگ با غير جنگ كننده،
ظلم است.
(56819- 56817) ب: اين كه بامداد و پسين را براى سير و حركت لشكر
برگزيند زيرا در اين دو وقت هوا سرد و مناسب راه رفتن است، و وسط روز به استراحت
بپردازد به دليل اين كه در اين هنگام هوا گرم است و دشوارى راه رفتن فراوان.
(56826- 56820) ج: اين كه به آرامى حركت كند تا ضعيف بتواند خود را
به قوى برساند و به دليل نياز به نيروى زياد و اجتماع تنگاتنگ، رنج و تعب بر مردم
چيره نشود.
(56846- 56827) د: و اين كه در اول شب راه نيفتد زيرا خدا شب را براى
استراحت و خواب قرار داده است تا از رنج سفر بياساييد، و آن را وقت كوچ كردن قرار
نداده است، و نيز به سردار خود امر كرده است كه در هنگام شب جسم خود را راحت سازد
و مركب خود را تيمار كند.
از طريق مجاز و اطلاق اسم مظروف بر ظرف، لفظ ظعن را بر شب اطلاق كرده
است.
(56859- 56847) س: امر كرده است كه بعد از استراحت در شب، سير خود را
از هنگامى قرار دهد كه سحر فرا رسيده يا فجر طلوع مىكند زيرا در آن وقت احتمال
سفر خوش مىرود.