كم ارزشى و نقص و توانايى خود را بشناس، تو
كه جايت آخر صف است چرا خود را جلو مىاندازى؟ اگر بيچارهاى مغلوب شود بر تو،
زيانى نيست و اگر ظفرمندى هم پيروز شود سودى براى تو ندارد، و تو با شدت در كوير
گمراهى روانى و از اعتدال و ميانهروى، بسيار منحرفى، من به تو خوارى روا نمىدارم
اما نعمت خدا را بازگو مىكنم و به دنبال اين مطالب، اوّلين عبارات نامه حضرت به
معاويه تا حمله توكّلت كه از نيكوترين نامههاست و بعد مىفرمايد تو در نامهات
نوشتى كه براى من و اصحابم جز شمشير نخواهد بود ... و تا آنچه در نامه معاويه ذكر
شد، و سپس از و لعمرى تا آخر نامه حضرت آمده است. اين كه مرحوم سيد رضى بسيارى از
جملههاى نامه امام را در نهج البلاغه نياورده با آن كه در كتابهاى فراوان تاريخى
نامههاى امام بطور كامل يافت مىشود، اشتباه بزرگى را مرتكب شده است.
اكنون به شرح خود بپردازيم:
بايد توجه كرد كه امير المؤمنين (ع) به هر قسمت از نامه معاويه پاسخى
مفصل داده است و اين فراز از سخنان امام (ع) مشتمل بر گرفتاريها و آزمايشهايى است
كه خود حضرت و نزديكان او از بنى هاشم در راه اسلام متحمل شدند، و فضايلى را كه
مؤمنانشان در خدمت به اسلام و كافرانشان در حمايت از اصل نژاد و انسانيت كسب
كردند، فصلى از اين نامه پاسخى است از آن، كه معاويه عدهاى را بر ايشان برترى، و
ترجيح داد، آن جا كه در صدر نامهاش گفت: خداوند براى پيغمبرش اعوانى از مسلمانان
برگزيد و به آن وسيله وى را تاييد فرمود، و نام آنها را ذكر كرد تا آن جا كه گفت
سومين شخصيت خليفه مظلوم، عثمان است، جواب حضرت در مقابل اين اظهارات معاويه از
اين عبارت شروع مىشود: و لعمرى الى لارجو ... الأوفر، كه ترجمهاش گذشت، و اين
كلمات اشاره به آن است كه وى با فضيلتترين