حضرت در اين نامه گفتههاى معاويه را مورد
مذمت و انتقاد قرار داده است.
و واژه موصّله يعنى سخنى كه از حرفهاى مردم گرفته شده و با انشايى
زيبا نوشته باشند و امام (ع) آرايشى را كه معاويه به سخنان خود داده بود از گمراهى
وى دانسته است، زيرا رنجهايى را كه در مرتّب ساختن نوشته خود به منظور اندرز دادن
به امام تحمل كرده بود به اين دليل بود كه اعتقاد داشت، خودش بر حق و امام (ع) بر
خطاست، و روشن است كه اين عقيده، گمراهى و انحراف از مسير الهى مىباشد و نيز چون
از روش نامهنگارى بيگانه بوده و نمىتوانسته كلمات بجا، به كاربرد، سخنش با
وصلههاى نامناسب و آرايش جاهلانه تنظيم يافته بود، و به اين علت اثر تكلّف در به
كار بردن كلمات وى مشاهده مىشد، به اين دليل حضرت نامه وى را برخاسته از گمراهيش
دانسته است.
امام (ع) در اين نامه، لفظ بصر، را براى عقل استعاره آورده است، زيرا
براى عقل نورى است كه به آن وسيله صور معقولات را درك مىكند چنان كه ديده آدمى با
نور خود صور محسوسات را درك مىكند و سپس اين ديده مستعار را كه هدايت كننده او در
راه حق مىباشد، از وى سلب كرده است، به اين دليل كه خردش از درك حقايق دين و
مقاصد آن و وجوه مصلحتهاى كلى كه مطلوب شارع است، كوتاه بوده است، بنا بر اين براى
عقل او، نه، ديدهاى است كه او را در اين امور راهنمايى كند، و نه پيشواى بر حق و
يا انديشمند صالحى كه وى را به سوى طريق حق ارشاد كند، و به اين سبب ناچار هر گاه
هواى نفسش وى را به خود دعوت كند پاسخ مثبت مىدهد، و انديشههاى ظالمانه و گمراه
كننده نفس را كه بر خلاف فرمان الهى است مشتاقانه مىپذيرد و پيروى مىكند و لازمه
اين امر آن است كه به ژاژخايى و ياوهگويى بپردازد، پس با سر و صدا و