responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 607

هياهو، حرفهاى ناشايسته‌اى از وى صادر مى‌شود و از راه خدا منحرف، و كوركورانه در كوير ضلالت، سرگردان و در دين خدا به بى‌تقوايى دچار و با ذلّت و خوارى به هلاكت مى‌رسد.

دو كلمه لاغطا و خالطا، حال مى‌باشند.

(56143- 56125) لانها بيعة، ضمير براى قبل از ذكر است و مرجعش بيعة مى‌باشد مثل آيه قرآن: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي‌ [1]» كه به ابصار برمى‌گردد، احتمال ديگر آن است كه اين ضمير به مطلبى برمى‌گردد كه از موقعيت بيعت در سخن امام به دست مى‌آيد، آن جا كه فرموده است: به جانم سوگند حقيقت امر در مورد بيعت جز نيكى چيزى نيست، يعنى وظيفه اهل بصره و شام، و طلحه و زبير نسبت به بيعت من يكى است، خلاصه مطلب: همان طور كه بيعت من، براى آنان الزام آور است، براى تو نيز مسئوليت آفرين مى‌باشد، و سپس با يك قياس مضمر از شكل اول، حجت و دليل مطلب مذكور را بيان فرموده و صغراى آن اين است كه اين بيعت يكپارچه‌اى است كه به اتفاق اهل حل و عقد از امت محمد (ص) يعنى مهاجرين و انصار تحقق يافته است، و كبراى آن مقدّر است يعنى هر بيعتى كه به اين نحو، واقع شود، مورد تجديد نظر قرار نمى‌گيرد و كسى را ياراى ترديد در آن نيست، و اين الزام آورى كبرى، از مطالب راجع به بيعت با خلفاى سه‌گانه معلوم مى‌شود كه هيچكس نمى‌توانست در آن تجديد نظر و اظهار عقيده كند، زيرا مهاجرين و انصار در آن شركت داشتند.

در آخر امر، به بيان حكم آنان كه در بيعت با او احساس وظيفه نمى‌كنند پرداخته و آنها را دو گروه مى‌داند: گروهى كه بطور كلى از بيعت خارج شده و در حقانيت آن، طعن و تهمت روا مى‌دارند، كه واجب است با آنان مبارزه و


[1] سوره حج (22) قسمتى از آيه (45) يعنى: گر چه چشم سر اين كافران كور نيست.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 607
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست