responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 603

اين دعوت را اجابت كرده و گمراهى او را به طرف خود مى‌كشاند، و او به دنبالش مى‌رود، از اين رو، هذيان بسيار مى‌گويد و در گمراهى، سر گردان است.

در قسمت ديگرى از اين نامه چنين مى‌گويد: به دليل اين كه بيعت يك بار بيش نيست، تجديد نظر در آن راه ندارد و اختيار فسخ در آن بى‌مورد است هر كس از اين بيعت، سر بتابد طعنه زننده و عيبجو خوانده مى‌شود و آن كه در باره ردّ و قبولش ترديد كند اهل شك و نفاق مى‌باشد.»

[شرح‌]

(56082- 56076) اين نامه، پاسخ نامه‌اى است كه معاويه به آن حضرت نوشته، و صورت نامه چنين بود: از معاوية بن ابى سفيان به على بن ابى طالب: پس از ثناى خدا و نعت پيامبر، اگر بر طبق رفتار ابو بكر و عمر رفتار كنى من با تو جنگى ندارم، و مبارزه با تو را جايز نمى‌دانم، اما آنچه بيعت من را با تو، تباه و ناروا ساخته است كار خطاى تو، در باره عثمان بن عفّان مى‌باشد، اهل حجاز تا وقتى حكومت بر مردم داشتند كه به حق عمل مى‌كردند اما موقعى كه حق را ترك كردند، اهل شام بر آنها و ساير مردم حكومت يافتند.

به جان خودم سوگند، دليل تو براى اثبات حقانيّتت بر اهل شام، مانند دليلى كه بر اهل بصره دارى نيست و نيز حجتى كه بر من دارى مثل حجت بر طلحه و زبير نيست، زيرا اهل بصره با تو بيعت كرده بودند، اما شاميان بيعت نكردند، و نيز طلحه و زبير با تو بيعت كردند اما من بيعت نكردم، البته فضيلتى كه در اسلام بر ديگران دارى و خويشاونديت را با پيامبر خدا و نسبتى را كه با هاشم دارى مى‌پذيرم و مخالفتى با آن ندارم، و السلام.

امام (ع) در پاسخ وى چنين نوشت: از بنده خدا على فرمانرواى مؤمنان به معاويه پسر صخر، پس از حمد خدا و نعت پيامبر، نامه‌ات به من رسيد، نامه مردى كه ... تا كلمه خابطا، و سپس مى‌فرمايد: گفتى كه آنچه مايه ناروايى‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 603
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست