كننده است كه پيوسته هر كدام تأكيد كننده
ديگرى است و هر يكى نياز به ديگرى را برمىانگيزد.
حد چهارم منتهى مىشود به شيطان اغواكننده، اين امر را آخرين حد قرار
داده است به دليل آن كه دورترين محدودهاى است كه حدود ديگر به آن پايان مىپذيرد،
به اين بيان كه شيطان از جهت گمراه كنندگى سرآغاز علاقه آدمى به دنيا و انگيزه
پيروى نفس از هوا و هوس است، شيطان به اين طريق آدمى را گمراه مىكند: معاصى و
خلافكاريها و امور شهوانى كه آدمى را از رفتن در راه خدا باز مىدارد در پيش انسان
جلوه مىدهد و به او القا مىكند كه اين امور برايش اصلح است.
(55745- 55740)
و منه يشرع باب هذه الدار،
اين جمله اشاره مىكند به اين كه شيطان به منظور گمراه كردن و
اغواگريش امورى را كه لازمهاش دنياطلبى و به دست آوردن كالاى بىارزش آن مىباشد،
برمىانگيزد و آدمى را وادار مىكند بر آن كه به فكر خريد و به دست آوردن خانه و
لوازم و متعلقات آن بيفتد، بنا بر اين شيطان به منزله حد چهارم خانه است و آنچه به
سبب اغواگرى او به وجود مىآيد و به آن وسيله باب دخول در دنيا طلبى و خريد و به
دست آوردن منزل و خانه باز مىشود، باب آن مىباشد كه در همين طرف حد چهارم واقع
است.
اكنون بيانديشيد به نكتههاى ظريف بلاغى، و پندهاى حكمتآميزى كه در
اين فراز از سخنان مولى (ع) وجود دارد و همينها باعث امتياز و برترى آن از
گفتههاى ديگران مىباشد.
از جمله حكمتها آن است كه اين سخن، دنيا را بطور كامل بىمقدار نشان
مىدهد، درهاى طلب آن را بر روى آدمى، مسدود مىسازد و او را به سوى خدا سوق
مىدهد و به زهد حقيقى و همراه داشتن آن تشويق مىفرمايد.
(55766- 55746) 5- نكته پنجم در نسخه سند خانه آن است كه امام (ع)
خريدار منزل را،