خداوند وجود دارد، و منظور از اين بگو مگو و
تنازع سبق، افتخار و مباهاتى است كه براى اهل سلوك در هنگام آماده كردن نفوس خود
به وسيله رياضات حاصل مىشود: در راه خدا مىكوشند، دامن به كمر مىزنند هر كدام
براى به دست آوردن فضيلت پيش از ديگران بر هم سبقت مىگيرند و حرص مىورزند كه خود
را از ديگرى كاملتر سازند، تا اين كه با به دست آوردن نشان مسابقه در ميدان فضايل
به پيشگاه قدس الهى رستگار شوند، و نتيجه اين حالات ايجاد غبطه است كه امرى است
پسنديده زيرا دارنده آن را به كمال مطلوب مىرساند كه نهايت خواسته شارع از امّتش
مىباشد، احتمال ديگر آن است كه منظور از سبق فضيلت، بهشت باشد كه به سوى آن سبقت
جسته مىشود كه در خطبههاى قبل به اين مطلب اشاره شد، واژه تنازع ترشيح است براى
استعاره مضمار و مسابقه كه قبلا ذكر شد، زيرا از شأن كمالات نفسانى و ساير امور كه
آدمى در طول زندگى به دست مىآورد آن است كه براى سبقت گرفتن، بگو مگو، و براى
پيروزى در مسابقه كشمكش راه بيفتد.
(55314- 55312)
فشدّوا عقد المئازر،
پس از بيان اين كه هدف از مهلت زندگى در دنيا، كوشش در پيروى از
فرمان خدا و آماده شدن براى پيروزى در مسابقه است، اين جمله را بطور كنايه از
آمادگى و دامن به كمر زدن ذكر فرموده است زيرا از ويژگى كسى كه براى امرى قيام
مىكند و تصميم انجام دادن آن را دارد، آن است كه بندهاى لباس خود را محكم ببندد
تا براى رسيدن به مقصود مزاحمش نشود.
(55318- 55315)
و اطووا فضول الخواصر،
اين جمله كنايه است از اين كه رونده اين راه بايد از متاعهاى پر زرق
و برق و خوراكيها و پوشيدنيهاى رنگارنگ دنيا و ساير دستاوردهاى آن، فقط به اندازه
رفع نياز خود بگيرد و زايد بر آن را ترك كند و دور بريزد، توضيح مطلب اين كه معده
و شكم ممكن است وسعت يابند كه از غذا