طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى[1]» و اما سنت كه آن هم در حقيقت فرمان خداست، اين
است كه پيامبر فرمود يا على بزودى پس از من با اين سه گروه خواهى جنگيد: ناكثين،
قاسطين و مارقين، ناكثين اهل جنگ جمل بودند، زيرا بيعتى را كه با حضرت بسته بودند
شكستند و قاسطين يعنى متجاوزان و ستمگران اهل شام، پيروان معاويه و حاضر شدگان در
جنگ صفين بودند، و مارقين هم شامل خوارج نهروان مىشود بايد توجه داشت كه بر هر سه
گروه ستمكارى صدق مىكند و همچنين قاسطين چون همهشان از صراط مستقيم عدالت بيرون
شده و به ظلم و جور، رو آورده بودند.
و ليكن اين كه هر گروه را به اسمى نامگذارى كردهاند، صرفا عرف و
اصطلاح شرعى مىباشد و اما دليل نامگذارى خوارج به مارقين گفتار پيامبر اكرم است
كه در باره ذو الثّديه فرمود: از اصل و نسب اين مرد، قومى برمىخيزند كه از دين
خارج مىشوند چنان كه تير از هدف انحراف مىيابد و ما اين حديث را در گذشته ذكر
كردهايم.
واژه ضئضئ، به معناى اصل و ريشه است. و اين مطلب كه خبر از آينده است
از علامتهاى پيامبرى رسول خدا مىباشد، و اين كه امام (ع) مىفرمايد: با قاسطين جنگيدم
و مارقين را شكست دادم اين سخن دليل بر آن است كه اين خطبه در آخر خلافت وى و پس
از جنگهاى صفين و نهروان ايراد شده است.
(45733- 45720) مراد حضرت از شيطان ردهه همان ذو الثديه است كه از
خوارج مىباشد، زيرا در حديث وارد است كه پيغمبر اكرم در مورد او فرمود: شيطان در
چاله افتاده،
[1] سوره حجرات (49) قسمتى از آيه (8) يعنى: ... و اگر يكى از دو
طايفه بر ديگرى ستم كند پس با آن كه ستم مىكند بجنگيد تا بازگشت به فرمان خدا
كند.