بت پرستى بود كه هر قبيلهاى بتى داشت و آن
را پرستش مىكرد، بت قبيله هذيل نامش سواع و بت بنى كلب، ودّ و بت مذجح يغوث بود،
و در دومة الجندل و ذو الكلاع بتى به نام نسر، پرستش مىشد، و بنى ثقيف لات و عزّا
را مىپرستيدند و قريش بنى كنانه، اوس و خزرج بتشان مناة بود. هبل در خانه كعبه و
بتهاى إساف و نايله بر كوههاى صفا و مروه، قرار داشتند و از كارهاى به نامى كه
ثمره نادانى و جهالت اين مردم بود آن است كه بنى حنيفه بتى را از ماده خوراكى درست
كرده و مدتى طولانى آن را پرستش مىكردند اما يك موقعى كه گرسنگى بر آنان غلبه كرد
آن را گرفتند و خوردند در اين زمينه يكى از شعرا چنين سروده است: «افراد قبيله بنى
حنيف در موقع سختى و گرسنگى خداى مورد پرستش خود را خوردند.
و از آن نترسيدند كه خدايشان آنان را سرانجام عقوبت و كيفر كند [1]» 3- عمل ديگرى كه در نتيجه جهالت انجام
مىدادند، قطع رحم و رعايت نكردن رابطه خويشاوندى بود كه گاهى به كمترين سببى شخص
تحريك مىشد، پدر، يا برادرش را به قتل مىرساند اين مطلبى است روشن، كه در تاريخ
سرگذشت آنان همواره به چشم مىخورد.
4- چهارم غارتگريها و جنگهايى كه در ميان آنان وجود داشت مثل جنگ ذى
قار، و بكر و تغلب از قبيله بنى وابل و جنگ را حس و جز اينها از ديگر روزهاى
مشهور، و حضور اين ملتها در جنگها و غارتگريها بيش از آن است كه به شمارش در آيد،
و تمام اين امور از آثار جهالت و نادانى است.
(45415- 45387)
فانظروا الى مواقع نعم اللَّه عليهم،
حضرت در اين عبارات به مردم، خاطر نشان مىكند كه پند بگيرند از
موقعيت مردمى كه همزمان با بعثت پيامبر