اسلام وجود داشتند و خداوند به بركت اين
نعمت بزرگ ايشان را از آن سختيها و ناهنجاريها رهايى بخشيد، و ضمير مستتر در دو
فعل عقد و جمع به خداى متعال برمىگردد كه قرآن ايجاد الفت و مهربانى در ميان آنان
را به خداوند نسبت مىدهد چنان كه مىفرمايد:
«وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما
أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ[1]» و معناى اين كه خداوند اطاعت آنان را به آيين خود پيوند
داد، آن است كه انديشههاى متفرق و نامنظم آنان را جمع و مرتب كرد، زيرا در دوران
جاهليت و بىدينى كارهاى آنان بر طبق ميلها و خواستههاى نفسانى بود كه از هم دورو
با همديگر ناموافق بودند.
واژه جناح استعاره از كرامت و بزرگوارى است كه نعمت بعثت پيامبر بر
عموم جامعه آن روز پخش كرد، و حضرت اين استعاره را با كلمه نشر كه به معناى
افشاندن و انتشار دادن است مرشح ساخته و كنايه از آن است كه اين نعمت و كرامت شامل
عموم آنان بوده است و لفظ جداول كه به معناى نهرها و جويهاست، استعاره از انواع
گوناگون نعمتها، خيرات و كمالات نفسانى و بدنى مىباشد، يعنى علل و اسبابى كه باعث
اين نعمتها است تشبيه شده است به نهرهايى كه آب در آن جريان دارد و فعل اسالت كه
به معناى جارى ساخت، به عنوان ترشيح براى استعاره آورده شده است.
ديندارى و فرهنگ اسلامى در سودهاى بركتدار خود آنان را ملاقات و در
زير لوايش جمعآورى كرد.
گفته مىشود التقيت بفلان فى موضع كذا: فلانى را در آن مكان ملاقات
[1] سوره انفال (8)، قسمتى از آيه (62) يعنى: ... اگر تو، با تمام
ثروت روى زمين مىخواستى دلهاى آنها را با هم مهربان كنى، نمىتوانستى، و اين خدا
بود كه ميان ايشان الفت ايجاد كرد، كه او بر هر كار توانا و به مصالح امور آگاه
است.
[2] در متن خطبه التفت و در شرح خطبه التقت ذكر، و بر طبق آن شرح
داده شده است. (مترجم)