پس از بيان برهان و استدلال بر اين كه چرا خداوند اولياى خود را از
ثروتمندان و اهل رفاه قرار نداد به اثبات مزيتى پرداخته است كه در عوض آن محروميتها
امتيازى به ايشان عطا فرموده است، و آن عبارت از نيروى تصميم و عزم راسخ براى
تبليغ رسالت مىباشد و به اين دليل آنان را اولو العزم مىگويند كه عزم خود را جزم
مىكنند و با كمال قدرت در برابر آزار مخالفان مقاومت مىكنند مىجنگند و مىكوشند
تا دين خدا را به حاكميت بنشانند هر چند در ظاهر جزء مستضعفان و اهل مسكنت و قناعت
مىباشند و با گرسنگى و برهنگى مىسازند.
در متن عبارت، امام (ع) مىفرمايد: خدا به اولياى خود ارادهاى قوى و
ظاهرى ضعيف و فقير داد امّا با قناعتى كه قلبها و چشمها را پر از بىنيازى مىكرد
صفت پر كردن كه براى قناعت آورده است به اين اعتبار است كه قناعت آن چنان آنان را
بلند طبع و بىنياز مىكند كه هيچ توجهى به تمتّعات دنيا نشان نمىدهند و گويا چشم
و دلشان پر شده و جايى براى كالاهاى دنيا ندارد كه مورد طلب و درخواست واقع شود، و
نيز اين ويژگى را براى فقر و بينوايى هم آورده است، و اين بدان علت است كه گرسنگى
زياد باعث ناتوانى و آزار چشم و گوش مىشود و گويا آن چنان چشمها و گوشهاى مردان
خدا را فرا گرفته است كه پر شده و جا براى چيز ديگرى در آن پيدا نمىشود و تمام
اينها آدمى را مستعدّ وصول به كمال مىكند زيرا كه بارها گفته شده است كه شكمبارگى
هوشيارى را
[1] و تالى آن از لسقط البلاء تا معانيها مىباشد، پس نتيجه آن
است كه اگر به اراده خداوند اين امور به انبيا تعلق مىگرفت، وقوع تمام اين مفاسد
لازم مىآمد سپس كلام را به استثناء نقيض تالى اين نتيجه براى استثناء نقيض مقدم
آن ارجاع داد، و نقيض تالى آن است كه اين مفاسد وجود نداشته و سزاوار بوجود آمدن
نيز نمىباشد، پس به آنها اين امور را اراده نكرده است.