با آب پاك خود آشاميديد و بيمارى آنان را با
تندرستى خويش آميختيد و باطل ايشان را در حقّ خودتان وارد ساختيد و گرنه آنها چنين
قدرت و جرأتى نداشتند و مقصود از مرض و بيمارى صفت نفاق و تكبر و بقيه رذايل
اخلاقى و منظور از صحت و تندرستى، سلامت روح مردم مسلمان است كه به سبب ايمان از
آلودگى به مرضهاى تباهىآور اخلاقى مصون و بر كنار مىباشند و آنها را توبيخ و
سرزنش كرده است كه ايمانشان را با بىايمانى و كبر و نفاق مخلوط كردهاند، و
همچنين است عبارت بعدى:
(44007- 44003)
و ادخلتم فى حقّكم باطلهم،
منظور از حق ايمان و كوشيدن در عمل صالح يا خلافت و رياست روى زمين
مىباشد كه شايسته و سزاوار مؤمنان است و منظور از باطل دروغ و نفاق و كارهاى
بيهوده و ساير صفتهاى پست و ناپسند و يا موقعيتهاى دنيا مىباشد كه اهل باطل را
حقّى بر آن نيست و به ناحق در تصرف خود گرفتهاند. امام (ع) به اين دليل اين نسبتها
را به مردم زمان خود داد كه مىديد، دست از يارى او برداشتهاند و از پيروى
دستورهايش، كه رهبر دلسوزشان است سر بر تافتهاند. (44011- 44008) در پايان به
خاطر اين كه بيش از پيش اكابر و پيران آنها را معرفى كند تا مردم از آنها تقليد
نكنند، خصوصيات ديگر آنان را يادآور مىشود:
1- از باب اين كه ايشان ريشه اصلى گناهان و معصيتها مىباشند واژه
اساس را براى آنها استعاره آورده كه آنان مانند ستونهايى هستند كه بناهاى فسق و
فجور بر آنها قرار دارد.
(44014- 44012) 2- آنها وسيله قطع رحم و بر هم زننده پيوند فرزند با والدين
و خويشاوندان مىباشند. واژه احلاس، جمع حلس و به معناى پارچه نازكى است كه زير
پالان شتر پهن مىكنند تا بدن وى آزرده و زخم نشود، آنها را احلاس خواندهاند زيرا
همان طور كه آن پارچه پيوسته همراه پالان و شتر است