را ياراى مخالفت و مقاومت جدى نمىباشد.
واژههاى حومه، حلقه، عرصه و جوله، كنايه از دنياست، زيرا دنيا محل خوارى و سخت
گذشتن بر آنها و ميدان گرفتارى و جايگاه مرگ آنان مىباشد و پس از معرفى شيطان و
بيان دشمنيهاى وى پيروان خود را بر حذر مىدارد كه در خطّ او قرار نگيرند و به اين
منظور آنان را فرمان مىدهد كه دلهايشان را از آلودگيهاى كبر و خود بينى و كينه
جوييهاى جاهليت پاك سازند، و كلمه نيران را به منظور استعاره از شعله سوزان حرارت
خشم آورده است كه كبر و عصبيت، هم از آن برمىخيزد و منشأ و سرآغاز حرارت غضب هم،
قلب مىباشد و براى ترشيح استعاره ياد شده به ذكر كلمه (اطفاء) خاموش كردن پرداخته
است و نيز مىتوانيم نيران را به حميّت معنا كنيم چنان كه از عبارت و انما تلك
الحميه، اين مطلب فهميده مىشود و روشن است كه حميّت و عصبيت باطل از خاطرههاى
قلبى شيطانى است كه در دلهاى پيروان خود مىدمد و خود بزرگ بينى است كه با وادار
كردن انسان بر غلبه بر ديگران و انتقام گرفتن و به منظور جاه طلبى و رياست بر خلق،
آن را در نفوس انسانها به وجود مىآورد و وسوسههايى است كه افراد را با آن به
تباهى مىكشاند و رازهاى نهانى است كه براى گمراه كردن و تباه ساختن در انديشهها
و افكار آنان مىاندازد، حضرت تمام اين امور را به شيطان نسبت داده است تا اين كه
بيشتر مورد نفرت و كراهت انسانها واقع شود.
(43809- 43771) پس از بيان دشمنيهاى ديرينه شيطان و بر حذر داشتن
انسانها را كه در مسير او واقع نشوند، چند دستور اخلاقى به مردم مىدهد تا از
دسترسى او در امان و دور باشند، نخست آنان را امر مىكند كه تواضع و فروتنى را
پيشه كنند و از ذلت و خوارى ظاهر باكى نداشته باشند و براى اين كه بيشتر عزت و
شرافت اين فضيلت اخلاقى را نشان دهد مىفرمايد: آن را همچون تاج افتخار بر سر نهيد
و پيوسته اين خصلت پسنديده را شعار خود قرار دهيد، دستور دوم آن