كارى كه منافق انجام مىدهد اشاره مىكند،
زيرا: بديهى است كه دوستى و علاقه به دنيا بر منافقان و جز آنها چيره مىباشد، به
دليل آن كه امور دنيا بر ايشان محسوس و با آن در تماسند، ولى نسبت به آخرت و
خصوصيات آن و هدفى كه از خلقت آنان در دنيا اراده شده آگاهى ندارند، علاقهاى نشان
نمىدهند، مگر كسى را كه خداوند هدايت فرموده و با كششى معنوى به طرف خود، او را
از امور باطل مادّى و دنيوى حفظ كرده است.
و در اين جمله به مطلب ديگرى نيز اشاره شده است و آن كمياب بودن وجود
نيكان و صالحان است چنان كه خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
«... قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ
إِنَّ كَثِيراً.[1]»، و در آيه ديگر نيز فرموده است: «... يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ.[2]»، سپس امام عليه السلام به بيان حالت منافقان با پيشوايان ضلالت
پرداخته و چنين فرموده است: ثمّ بقوا بعده، اين امر بديهى است كه بلافاصله پس از
وفات رسول اكرم هنوز پيشوايان گمراهى بطور رسمى وجود نداشتند، بنا بر اين مىتوان
سخن امام را به دو وجه توجيه كرد:
1- چون حضرت يقين دارد كه در آينده نزديك چنين امرى پيش مىآيد آن را
به منزله واقع فرض كرده، و كلام فوق را بيان فرموده است.
2- اشاره به كسانى است كه پس از پيامبر اكرم باقى مانده و از
اطرافيان معاويه شدند، چون او در آن هنگام پيشواى گمراهان بود.
(50088- 50038)
و رجل سمع من رسول اللَّه (ص) شيئا لم يحفظه ... لرفضه ...،
اشاره به قسم دوم از ناقلان روايت است.
[1] سوره ص (38) قسمتى از آيه (23) يعنى: «... بجز كسانى كه ايمان
آورده و كارهاى نيك انجام دادند و چنين اشخاصى در جامعه كماند».
[2] سوره سبا (34) قسمتى از آيه (12) يعنى: «... و اندكى از بندگان
من سپاسگزارند.»