بطورى كه از آيات قرآن بر مىآيد سركشى
شيطان و تكبر و مباهات ورزيدن او بر آدم به علت توجه به اصل و ماده خلقتش بود كه
آدم از خاك و او از آتش آفريده شده است به دليل اين كه در سوره اعراف (3) آيه (21)
از قول وى نقل مىشود كه گفت: «قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا
تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ^[1]» و در
سوره بنى اسرائيل مىگويد: «أَ أَسْجُدُ لِمَنْ
خَلَقْتَ طِيناً[2]» و در جاى ديگر: «قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ
حَمَإٍ[3]» و اين كه حضرت وى را امام
متعصبان شمرده از اين بابت است كه او منشاء پافشارى در غير حق و پيشقدم در تعصب
بىمورد بوده است. امام تعصب در راه حق از صفات پسنديده شمرده مىشود چنان كه در
روايت آمده است العصبيّة فى اللَّه تورث الجنّة و العصبّية فى الشيطان تورث
النّار، پافشارى در راه خدا سرانجامش بهشت و تعصب در مسير شيطان نتيجهاش آتش دوزخ
است. و نيز شيطان پيشتاز گردنكشان و متكبران است به دليل اين كه در تكبر ورزيدن و
فخر و مباهات كردن بر آدم ابو البشر، بر تمام متكبران تقدم داشته است، و نيز
مىفرمايد: او پايه عصبيت را بنا كرد و تعصبهاى نارواى بقيه افراد جامعه كه به اصل
و نسب و ريشه خود مىنازند بر همين منوال است.
(43372- 43368)
و نازع اللَّه رداء الجبريه:
شيطان به سبب تكبر و خود بزرگ بينىاش در مقابل عزت و عظمت الهى به
نزاع برخاست چنان كه گذشت.
واژههاى منازعه و رداء به عنوان استعاره به كار رفته است.
(43376- 43373)
و ادّرع لباس التّعزّز،
در اين عبارت تكبر و به خود باليدن ابليس را تشبيه
[1] سوره اعراف (7) آيه (21) يعنى: خدايا تو مرا از آتش و آدم را
از گل آفريدى.
[2] سوره بنى اسرائيل (17) آيه (60) يعنى: آيا سجده كنم در برابر
كسى كه او را از گل آفريدى؟
[3] سوره حجر (15) آيه (32)، يعنى: آيا سجده كنم در برابر بشرى كه
وى را از گل و لاى كهنه آفريدى؟