responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 368

(كظّوا): همراهى كنيد يعنى بر آن مداومت داشته باشيد.

(شعار): لباس زيرين كه به تن چسبيده است به معناى علامت نيز به كار مى‌رود (رحض): شستن (نّزّاه): جمع نازه، كسى كه دورى مى‌كند از آنچه سبب بدگويى مى‌شود.

(ولّاه): جمع واله: كسى كه از بسيارى سرور، حيران و سرگردان است.

(شيم): نگاه كردن به برق و انتظار كشيدن اين كه ابر آن در كجا مى‌بارد.

(ناعق): صيحه زننده (اعلاق): جمع علق، شيئى پر ارزش.

(برق خالب): برقى كه باران ندارد.

(مال محروب): مالى كه تمامش گرفته شده باشد (متصدّيه): خودنمايى كننده (عنون): بسيار اعتراض كننده و نيز حيوانى كه در راه رفتن از ديگران جلو مى‌افتد.

(جموح): حيوان چموش كه صاحبش نمى‌تواند بر او چيره شود.

(حرون): حيوانى كه هر گاه راه رفتن برايش سخت باشد از رفتن باز مى‌ايستد.

(مائنه): دروغگو (كنود): ناسپاس (عنود): حيوانى كه از جادّه و چراگاه و علفزار علفزار منحرف مى‌شود (صدود، و نيز حيود و ميود): به معناى رو گرداننده و متمايل به چپ و راست مى‌باشد.

(حرب): گرفتن و تصرف كردن مال (سلب): آنچه از زره و جز آن، كه در جنگ به غنيمت گرفته مى‌شود.

(عطب): هلاكت (ساق): سختى (سياق): مصدر ساقه، سوقا و سياقا مى‌باشد و به معناى جان كندن و روح از بدن بيرون آمدن است.

(معاقل): حصارها و پناهگاهها مى‌باشد.

(لفظتهم): آنان را دور افكند.

(محاول): جمع محاوله به معناى چاره انديشى است.

(معقور): مجروح (مجزور): قطع شده (شلو): تكه‌اى از گوشت پس از سر بريدن حيوان (اشلاء الانسان): اعضاى او كه پس از پوسيدن بدن از هم جدا مى‌شود.

(مسفوح): ريخته شده (غيله): گرفتن ناگهانى (مناص): مصدر ميمى ناص نيوص نوصا به معناى فرار كردن و پريدن مى‌باشد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 368
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست