شده تا نشان دهد كه اين امر، به سرعت آنان
را به آشوب مىكشاند، همچنان كه شخص مقتحم، خود را سريع و بىباكانه در مكانى
جايگزين مىسازد، واژه فور، كه به معناى شعلهور شدن آتش است و نيز لهب به عنوان
ترشيح براى نار ذكر شده، تا بيشتر آنان را به ترك اين عمل وادار سازد، و سپس ياران
خويش را نصيحت مىفرمايد كه خود را از آشوبى كه در آينده پيش خواهد آمد كه كنار
بگيرند، راهش را باز گذارند تا بگذرد و خود را آلوده به آن نسازند و سر راهش قرار
نگيرند كه مبادا در آتش آن بسوزند و سپس دلسوزانه به جان خود سوگند ياد مىكند كه
دخول در آن فتنه باعث هلاكت مؤمن و سلامت و رفاه كافر مىباشد، صدق اين گفتار،
امرى روشن، خبر از آينده و از كرامتهاى آن حضرت است زيرا آنچه كه خبر داده واقع شد
و در حكومت ظالمانه بنى اميّه كسانى از مسلمانان توانستند سالم بمانند كه
گوشهنشين بوده و به عبادت خود مشغول و عقيده خود را حفظ كردند، و در امور اجتماعى
دخالت نداشتند، اما هر مؤمنى كه خواست عليه آنان در آيد سلامتش به خطر افتاد و
سرانجام به شهادت رسيد ولى نامسلمانان و منافقانى كه با فسادهاى آنان موافق بودند،
و با ستمگرى نسبت به بندگان خدا و دروغ بستن به پيامبر او توانستند براى خود در دل
حكومتها جايى باز كنند به موقعيتهاى اساسى دست يافتند و عهدهدار كارهاى مهمّ شدند
و از تمام امور رفاهى برخوردار شدند، در خطبههاى بعد خواهيم گفت كه چه بسيار
اولياى خدا و ذرارى پيامبر (ص) و صحابه او را كه اين ستمكاران شهيد ساختند.
بايد توجه كرد كه هلاكت مؤمن و سالم ماندن غير او در فتنه زمانهاى
بعد كليّت ندارد بلكه به عنوان قضيّه مهمله صادق است يعنى بيشترين قربانيان آن از
مؤمنانند و اكثر كسانى كه جان سالم بدر بردند، منافقان و اشخاصى مىباشند كه
اسلامشان محكم نيست.