(42043- 42023) پس از بيان مطالب فوق به
منظور روشن شدن راه سعادت، موقعيت خود را در ميان جامعه زمانش به چراغى در تاريكى
تشبيه فرموده و جمله ليستضيء به من ولجها، اشاره به وجه شبه مىباشد، به اين بيان
كه طالبان هدايت از او و پيروان واقعيش، از روشنايى علم و راهنمايى آن حضرت كسب
نور مىكنند، و به راه رشد و حقيقت واصل مىشوند، همان طور كه رونده در تاريكى به
وسيله چراغ راه خود را مىبيند، و لازمه اين همانندى، آن است كه امام (ع) وضع مردم
زمان خود را به تاريكى تشبيه فرموده، و چنان وانمود ساخته است كه اگر او، در ميان
آنان نباشد تمامشان مقهور و شكست خورده خواهند بود.
بعد از آن كه با تشبيه وجود خود به چراغ نورانى، فضيلت خويش را روشن
فرمود، از آنان مىخواهد كه به سخنانش گوش فرا دهند، و دلها را براى فهميدن نصايح
و اندرزهايش آماده سازند، چنان كه هر گويندهاى، از مخاطبهاى خود چنين انتظارى
دارد.
اثبات گوش براى دلها، از باب استعاره است به اين بيان: علم و آگاهى
را كه دل نسبت به گفتهها دارد تشبيه به گوش فرموده كه آن نيز سخنان را مىشنود، و
سپس از آنان خواسته است كه دلها را آماده سازند، نه گوشهاى جسمانى را چرا كه حرفها
بر دل مىنشيند نه بر گوشهاى مادّى و محسوس، آرى دل است كه آمادگى و توجهش به
انديشيدن در گفتههاى مسموع، سبب حصول درك، علم و فهم مىباشد. توفيق از خداوند
است.