شده، و از توجه به اسباب خشنودى از محبوب از
او حاصل مىشود و از طرفى خداوند متعال بكلى از تاثرات و اين گونه عوارض بدور
مىباشد به اين علت محبّت و رضاى از طرف خدا را به «غير رقّة» مقيد كرده است يعنى
محبت و رضاى خدا موجب تأثير و تأثر در ذات حق تعالى نيست.
(41345- 41339)
54- و يبغض و يغضب من غير مشقّه،
حق تعالى بدون رنج و مشقت به خشم و غضب در مىآيد، بغض خداوند نسبت
به بنده معنايى بر ضد محبّت وى نسبت به او مىباشد و آن چنين است كه از عطا كردن
ثواب و پاداشهاى نيك به او كراهت، دارد به اين دليل كه مىداند اين بنده شايستگى
هيچ گونه محبّت را ندارد پس بايد او را كيفر كرد و به خوارى و مذلّت دچارش ساخت.
معناى اين صفت در انسان آن است كه آدمى به دليل درد و ضررى كه از
ناحيه غير تصور مىكند او را ناپسند مىداند و با شدت اين معنا نفرت شديد پيدا
مىشود. نيروى غضب تحريك مىشود و قصد ذليل ساختن وى مىكند، اما غضب، در خدا از
آن جا ناشى مىشود كه وى نسبت به مخالفت بنده و عصيان او آگاهى كامل دارد و در
انسان حركت نفسانى و شعلهور شدن قوه غضبيّه است تا براى مبارزه با آزار و ضررى كه
در طرف مقابل تصور مىكند برخيزد و چون دو صفت بغض و غضب باعث به جوش آمدن خون قلب
و سبب ايجاد زحمت و رنج براى دارنده اين دو صفت مىشود لذا هنگام اطلاق آنها بر
خداوند با ذكر عبارت من غير مشقّة از اين معنا احتراز فرموده است و چنان كه در
بعضى از صفتهاى گذشته خاطر نشان ساختيم اين جا نيز نسبت دادن صفتهاى دوستى،
خشنودى، خشم، و نفرت به خداوند به معناى مجازى آنها و از باب ذكر ملزوم و اراده
لازم مىباشد زيرا لازمه معانى حقيقى اين واژهها نقصان و امكان صاحب آنهاست.