responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 294

وضع هيأتى است براى جسم كه از نسبت بعضى اجزايش با برخى ديگر حاصل شده است بطورى كه هر جزئى در جهات مختلف با اجزاى ديگر نسبتهاى گوناگون داشته باشد مثل حالت نشستن و برخاستن.

ملك، عبارت از نسبت موضوع به امرى است كه محيط بر آن باشد و با حركت موضوع، آن نيز به حركت در آمده و منتقل شود مانند حالت در آوردن لباس و بر تن كردن آن.

ان يفعل، حالت فاعليت و تأثير گذارى مثل قطع كردن موقعى كه عمل قطع مؤثر باشد.

ان ينفعل، حالت مفعوليت و موقعيتى كه موضوع تحت تأثير ديگرى واقع مى‌شود مانند: حالت قطع شدن.

حال كه ماهيت از اين اصطلاحات معلوم شد، مى‌خواهيم بدانيم كه با چه دليل ذات مقدس حق تعالى به اين عرضها متصف نمى‌شود، نخست بطور اجمال يادآور مى‌شويم كه قسمت اعظم آن، همان سخن مولى على (ع) است كه فرمود: هر كس خداى سبحان را به امرى توصيف كند برايش همتايى قائل شده و آن كه چنين كارى انجام دهد وى را دوگانه دانسته است‌ [1]، و ما نيز در شرح سخنان آن حضرت متذكر شده و استدلال كرديم كه وصف كردن خداوند باعث پيدايش تغيير در ذات او مى‌باشد كه امرى ناروا و محال است و اكنون به برهان تفصيلى آن به ترتيب عرضهاى ياد شده آغاز مى‌كنيم:

اين كه خداوند متصف به كمّ نمى‌شود بدين دليل است كه اگر چنين باشد لازمه‌اش اتصاف به برابرى و جزء داشتن و همتا داشتن خواهد بود، در حالى كه هر چه تجزيه‌پذير باشد، كثرت و تعدد نيز خواهد داشت و ثابت شده است كه‌


[1] خطبه اول كتاب‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 4  صفحه : 294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست