يكى از آنها جوهر و بقبه عرض هستند و راه
پيدايش اين اجناس بدين گونه است كه بجز وجود ذات بارى تعالى وجود همه موجودات غير
از ماهيتشان مىباشد، و اين موضوع با برهانهاى قاطع در فلسفه به اثبات رسيده است،
حال بخشى از اينها ماهيتشان چنان است كه هر گاه وجود يابد نيازى به موضوع و محلّى
ندارد، اين گروه را جوهر مىنامند و بخش ديگر بر عكس آن است يعنى هر گاه بخواهد
وجود يابد نياز به محلّ دارد و اين گروه را عرض مىگويند و عرض را در نه قسم منحصر
ساختهاند كه عبارت است از كمّ، كيف، اضافه، اين، متى، وضع، ملك، ان يفعل و ان
ينفعل، اين عرضهاى نهگانه را به ضميمه جوهر مقولات عشر و اجناس عاليه مىنامند.
هم اكنون به تعريف اينها مىپردازيم تا معلوم شود كه چگونه بارى تعالى متّصف به
اعراض نمىشود، تعريف جوهر را در بالا روشن ساختيم:
كم يا مقدار، عرضى است كه در ذات خود تساوى و عدم آن را مىپذيرد و
قابل تقسيم مىباشد و اين خصوصيات به سبب آن (كم) بر جوهر عارض مىشود، تعريف
كيفيت و اقسام گوناگون آن قبلا ضمن شرح همين خطبه توضيح داده شد.
اضافه حالتى است كه براى جوهر به سبب قرار گرفتن در برابر جوهر ديگرى
پديد مىآيد و بدون مقايسه با آن پيدا نمىشود مانند: ابوّت و بنوّت، پدرى و
فرزندى، تعريف و اقسام اين نوع عرض را هم در مباحث گذشته بيان داشتيم.
اين، وضعيّتى براى جسم مىباشد كه از قرار گرفتن وى در مكان و نسبتش
به آن حاصل مىشود.
متى عبارت است از موقعيت نسبت شيئى به زمان خود و قرار گرفتن در آن
يا در طرفى از زمان كه تعبير به «آن» و لحظه مىشود.