بعضى از شارحان گفتهاند كه مراد از ادوات و آلات اهل آنهاست يعنى
انسانها كه صاحبان اين عضوها هستند داراى اين ويژگيها مىباشند، و در باره اعراب
اين كلمات وجه ديگرى هم روايت شده كه واژههاى القدميّة، الازليّه، التكمله فاعل و
مرفوعند و ضميرهايى كه به آخر هر يك از افعال سهگانه متصل شده مفعول اول و كلمات
منذ، قد و لو لا، مفعول دوم [1]
مىباشند و معناى اين جملهها آن است كه قديم بودن و ازليت و كمال حق تعالى آلتها
و ابزارها را منع مىكنند از اين كه منذ و قد و لو لا بر خداوند اطلاق شود، زيرا
اين كلمات دلالت بر حدوث و آغاز داشتن مىكنند كه هر دو با قدم، ازليّت و كمال
خداوند ناسازگار مىباشند، اما همان وجه اوّلى كه در اعراب كلمات فوق بيان شد بر
روايت اخير اولويت دارد، به دليل آن كه موافق با نسخه سيد رضى مىباشد.
(41097- 41094)
بها تجلّى صانعها للعقول،
امور مادى عالم هستى و وسايل و اسباب اين جهان براى خردمندان و
صاحبان عقول روشنترين گواه بر صانع حكيم و آفريننده آن مىباشد، توضيح آن كه از
اين عبارت چنان استفاده مىشود كه جهان هستى همان طور كه شاهد بر وجود حق تعالى
است دليل برخى از صفات وى نيز مىباشد، زيرا اصل وجود آنها به دليل ضرورت عقلى
لازمه وجود صانع و گواه بر هستى كامل ذات اوست، و درستى و استوارى نظام آن، نشان
علم و حكمت وى مىباشد و اين كه هر كدام از موجودات را كمالى مخصوص به خود و
امتياز ويژهاى بر ديگران داده است دليل بر اراده خداوند و عنايتش بر تمام
مخلوقاتش مىباشد، و اين تجلّى آن چنان روشن است كه هر گونه شكّ و شبههاى را از
بين مىبرد امّا مراتب آن با توجه به صفا و ناخالصى نفوس و عقول افراد بشر متفاوت
[1] تعبير شارح در باره اين سه واژه مفعول دوم است ولى با توجه به
تقديرى كه ذكر كرده، مفعول كلمه مقدر: (اطلاق) و مضاف اليه آن، مىباشند. (مترجم)