1- از آن جمله مواضع خوردن و مجارى تغذيه وى
مىباشد: دهان و حلق و بقيه آنها.
2- قسمتهاى بالاى تنه آن، از سر گرفته تا كمر و ميانه آن و قسمتهاى
پايين بدنش.
3- قسمتهاى داخلى وى از قبيل دندههاى قوسى شكل يا چيزى كه همان
فايده را دارد بطور مجاز اين نام را به آن دادهاند كه اطراف شكم را فرا گرفته
است.
4- اعضايى كه در جزء مهمّ بدن يعنى سر قرار دارد، از قبيل چشم و گوش
وى كه مجراى دو نيروى بينايى و شنوايى وى مىباشند.
تمام اينها كه ذكر شد با نهايت كوچكى و ظرافتى كه دارند آدمى را به
شگفتى و دقت وادار مىكند كه بيانديشد و به حكمت و تدبير سازنده آن پى ببرد، مادّه
قضا كه در اين جا به كار رفته به معناى انجام دادن است يعنى اگر در اين امور كه
گذشت تفكر و انديشه كنى تعجب خواهى كرد، احتمال ديگرى هم داده شده كه به معناى مرگ
باشد يعنى از شدت تعجب خواهى مرد و بنا بر احتمال اخير، نصب كلمه عجبا به دليل
مفعول له بودن است، و پس از بيان اين شگفتيها كه آدمى را به تعجب و تفكر وامىداشت
صانع حكيم و مدبّر آنها را به عظمت و تعالىّ ياد كرده و علّت آن را هم بعضى از
آثار صنع حضرتش در خلقت اين موجود ريز عجيب قرار داده است كه عبارت از آن است كه
چگونه جثّه كوچك آن را روى دست و پايى به ظاهر ضعيف و پايههايى ظريف قرار داده و
در آن استخوانها و رگ و پى، مرتب و منظم استوار ساخته است بدون اين كه در آفرينش
اين اعجوبه خلقت شريكى داشته يا ديگرى وى را كمك كرده باشد و اين خود از يك سو،
تدبير و حكمتى را كه در اين اندام ريز نهفته است نشان مىدهد و از سوى ديگر حكايت
از عظمت خالق و آفريننده آن دارد.